« دل همه مون خوشه به نوستالژی های کوچیک و بزرگی که یادگار اون دانشکده ی فراموش نشدنی ان. گاهی که سر می زنم به دانشکده باورم نمی شه این جسد بی روح، این آجرهای چرک، این نیمکت های زوار در رفته،‌ متعلق به مکانی ان که یه روزی بی زوال به نظر می رسید و مرکز کائنات بود از نظر خیلی ها »

حق با احسان جوانمرده ... 

خاطرات ما ترکیب و تلفیق لعنتی ، عجیب ، منحصر به فرد و تکرار نشدنی ای از آدمها و زمانها و مکانها هستن ... هر تکه از این پازل رو که برداری میشه هیچ ... میشه پوچ ... دیگه به لعنت خدا هم نمی ارزه ... شاید صدهزار سال نوری دیگه باید بگذره تا قانون تناسخ دوباره یه عده جوون دیوونهء محشر رو یه جایی مثل دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران دور هم جمع کنه ...