-
ذوقتشکرنامه !
سهشنبه 16 شهریورماه سال 1389 09:45
شمبه قبل از اینکه در بلاگ اسکای وبلاگ بسازم یک ایمیلی با عنوان درد دل نامه ! برای مدیران بلاگ اسکای فرستادم با این مضمون که من ده سال توی پرشین بلاگ وبلاگ داشتم و نسبتن هم پرمخاطب بود اما قطع شدن ها و گیر و گورهای گاه و بیگاهش عاقبت طاقتم را طاق و تصمیمم به ترکش را جددی کرد و الخ ... بعد هم با پر روئی تمام پرسیدم که...
-
عادت می کنم ...
دوشنبه 15 شهریورماه سال 1389 00:04
هنوز به اینجا عادت نکردم ... عین وختی که آدم میره شهرستان خونهء فامیل مهمونی ... می دونی که امنه ... گرمه ... خوبه ... خونه س دیگه ... حتی شاید بهتر و شیک تر از خونهء خودت ... ولی باز توش راحت نیستی ... همه جوره ازت پذیرایی می کنن با کللی عزّت و احترام ... ولی باز یه چیزی انگار کمه ... معذبی ... منگ و ملنگی ... حیرونی...
-
افتتاحیه ...
شنبه 13 شهریورماه سال 1389 11:14
بی خانمانی بعد از ده سال زندگی مجازی آبرومندانه ! بس که این پرشین بلاگ انگشت توی ماتحتمان کرد جنّی شدیم و زدیم به سیم آخر ! البت فعلن اینجا حکم مسافرخانه را دارد تا وختی که تصمیممان برای اثاث کشی قطعی بشود !