اکبر عبدی برای هم نسل های من یک نوستالژی بزرگ و باشکوه است ... نسل جدید شاید پُررنگ ترین تصویری که از او دارد اخراجی ها باشد ولی ما با محلهء برو بیا و محلهء بهداشت و بازم مدرسه م دیر شد و مثل آباد زندگی کرده ایم و قد کشیده ایم و کللی خاطره های تکرار نشدنی محشر داریم ... عینهو عطردان عتیقه ای که بعد از سالها کنج یک صندوق چوبی منبت کاری شده افتاده ... خالی اما هنوز معطر و سکرآور ... حتی شاید این عطر مدهوش کننده واقعی نباشد و زائیدهء خیال ما خاطره بازها باشد بس که این عطردان در زمان پُر بودنش مشام دل و روحمان را لبالب کرده بوده ... اکبر عبدی گذشته از اینکه در سالهای تلخ جنگ و سالهای سختِ بعدش یک تنه بار خنداندن مردمش و کم کردن فشار غم و رنجشان را به دوش کشید ، شخصیت خاکی ، زلال و کاریزماتیکی هم دارد ... تصویر ها و سکانس های بی بدیل و یگانهء زیادی در سینمای این مملکت هست که امضای منحصر به فرد این مرد چاق با آن صورت معصوم و بامززه را پای خود دارد ... از اجاره نشین ها تا مادر و دزد عروسک ها ... از دلشدگان تا هنرپیشه و روز فرشته ... از آدم برفی تا اخراجی ها ... گمان نکنم هیچ ایرانی ای پیدا بشود که لااقل قد یک لبخند مدیون این انسان بزرگ نباشد ... برایش آرزوی سلامتی میکنم ... آرزوی عمر با عززت و لبخند ...
***
پی دعا نوشت :
من و من عزیز نوشته محمد یک ماه وقت دارد تا همه ی زیبایی های زندگی را ببیند و به خاطر بسپارد و این شمارش معکوس روح خواهر جان را می خورد ... نوشته خدایا باور کن ٢٩ سال زندگی برای آدمی مثل محمد خیلی کم است ... نوشته امروز گریه های خواهر جان با همیشه فرق داشت . بیشتر شبیه عزاداری بود ...
آدم اینطور خبرها را که می شنود داغون می شود ... نابود می شود ... حرصش می گیرد و بغض خرخره اش را می جود ... آخر خدا جان این که رسمش نیست قربانت گردم ...
-
هنوز هم اینجا را خونه کرگدن نمیدونم، ازش خوشم نمیاد، همون پرشینبلاگ خوب بود، اینجا نیست. هنوز هم لینکت را اصلاح نکرده ام.
من فکر کردم خدای نکرده سرطانی درد بدی دارن کاش بیماریشونو مینوشتین که قلب ما ایستاد!!!
عنوانتون بی نظیر بود.
امسال خداوند زوووم کرده رو هنرمندا!!!امیدوارم ختم به خیر بشه .
چه روزگار بی مهر شده این روزها... راستی این عنوان مطلب از کجاس؟ یه حس خاصی داره...
آرزوی سلامتی برای هر دوتاشون تنها وسع دستان خالیمونه...
از اکبر عبدی در کنار یک دنیا خاطره خوبی که دارم
و یک عالم خنده ای که بهش مدیونم
دو تا خاطره بد دارم
یک - ارگ بم
دو - مصلای تهران
اکبر عبدی با ما بزرگ شد و پیر شد. لیست کارهای قشنگش هیچوقت از خاطر نمیره. بچه که بودیم و سینما که نمیفهمیدم فقط و فقط منتظر تلوزیون بودیم که اکبر عبدی بیاد و بخندیم. با دزد عروسکها یاد گرفتم که اکبر عبدی رو میشه جاهای دیگه هم دید.
خاطره ها ش رو دوس دارم ولی بعد از بازی تو اخراجی ها دیگه فقط خاطره هاش رو دوس دارم.
امیدوارم که حالش خوب بشه و سلامتیش رو بدست بیاره.
-
در مورد این محمد دوستتون هم امیدوارم حالش خوب بشه. روزی که روی تخت بیمارستان دو بار تموم کردم ظرف یک هفته و بعدش مدتها تو بیهوشی و الان که دارم شیمی درمانی میکنم، یه سوال بزرگ میاد تو ذهنم، این عدالتی که میگن کجاس؟ اگه خدا یه روزی تصمیم بگیره که یه شعبه بزنه که به درد های مردم رسیدگی کنه مطمنن شیشه سالم نمیزارن واسه ش
یه سوال فنی بی ربط دارم... تو این بلاگ اسکایتون تو قسمت نظراتش با چی ویرگول میذارین شما؟ من چرا ویرگول ندارم؟
تازه برگشتم خونه دیدم کامنت دونیمون خیلی شولوغه
همه هستن من و خودم ایرن حمید مریم ترین م.ح.م.د نیما
حدس زدم یه خبراییه
دم شما گرم دیشب به یه دوست دیگه هم همینو گفتم که فارغ از اینکه آخرش چی میشه - که امیدوارم اتفاقای خوبی بیوفته- همیشه یادمون می مونه تو این لحظات سخت دوستانی داشتید-داریم- که کنارمونن و میشه رو رفاقتشون حساب کرد
من عاشق این پی دعا نوشتم
بچه ها ممنون بابت حرفای دلگرم کنندتون :-**********
چه بد!!! من الان دیدم...وای خدایا ایشالا که زودتذ حالش خوب بشه
** بازم مدرسم دیر شد*** خاطره ایی که تو ذهن خیلیا هست
امیدوارم زودتر خوب بشن
اشکال نداره اگه بگم دوسش ندارم
می خوام اولین نفر باشم که به شهریار وبلاگستان تبریک می گه.
چرخش براتون بچرخه شهریارااااااااااااااااااا
هوووووووووووورااااااااااااااااااااااااااا
تبریک میگم شهریار خان.حقتون بود.
درود
تبریک میگم شهریار وبلاگستان فارسی
وای خیلی ناراحت شدم بعد از خوندن کامنتها دلم آروم گرفت خدا رو شکر که بیماری جدی نداره البته دیابت هم کم خطر نیست و در صورت بی اعتنایی و جدی نگرفتن مسئله ساز می شه... ان شاء الله خدا حفظش کنه...
برام جالبه که خاطرات مشترکی از این بازیگر دوست داشتنی داریم و البته با نیما موافقم که شاهکار بازیهای اکبر عبدی در فیلم مادر علی حاتمی بود...
در مورد دوستتون نمی دونم چی بگم... فقط می دونم که این مسیر همه ماست کی می دونه که فردایی که میاد کدوم یکی از ماها هستیم یا... دور از جان همه شما نیستیم...
سلام و علیکم
کرگدن خان تبریک عرض میشود آقا ...
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.
تبریک عرض شد مبارکا باشه آقاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.
شما به این دلیل شهریار شدید که امروز از شهریار رد شدید.آقا هم به شما نظر کرد و شما شهریار بلاگستان شدید.
حاجی تبریک میگم. ایشالا موفقیت های بعدی.
تبریک
مبارکه
سلام اقای باقرلو ی عزیز من خواننده ی خاموشتان بودم.اما این پست تان خیلی تکان دهنده بود برام.......برای همه ی مریض ها ارزوی سلامتی کامل می کنم و برای شما پایمردی در مرام انساندوستانه تان........... شما رو از وبلاگ یوتاب ( دختر عزیزم ) دنبال می کردم.
...به به...سلااام برشهریار بلاگستان...تبریک بابا تبریک..
این پستو عوض کن دیگه...حالا تو منتخب ردیف ششم شدی...پست جدید...آپدیت...آپدیت...شیرینی داره والا...
سلا جناب شهریار !خیلی تبریکات میفرستیم خدمتتون ! البته شما میتونستین در همه ی آیتم ها برنده بشی به جز پدیده چون ۱۰ سال دیگه پدیده نیست ! راستی آژ نمودیم ! خوشحال میشویم نظر فردی لاییک مثل شما را بدونیم ! ( البته اگه مارک لاییک دست نیست گوش زد کنید تا دیگه تکرار نشود ) منتظر هستم تا بیاین ! قربان خدم های کرگدنیتان بشود ممد !
وقتی مینویسن که شهریار وبلاگستان مردونه وبلاگ کرگدنه، آدم خیلی احساس خوبی بهش دست میده. یه هارمونی خوبی هست بین این اسما. مبارکه. یه مدت سر در وبلاگتون شیرینی بذارین هر کی رد میشه یکی ورداره
شهریارا.....انتصاب شما را به عنوان شهریار وبلاگستان تبریک و تهنیت عرررررض مینماییم.
موفق باشید.
برای عرض تبریک اومدم. ولی خبرهای بدی میشنوم. ایشالله که به حق اون لبخندهایی که بر لب این ملت افسرده نشانده خداوند سلامتی را بهش برگردونه. آمین.
"شما به این دلیل شهریار شدید که امروز از شهریار رد شدید!"...
مرسی هیشکی بانو! کاملا بجا و باحال بود!
نمیدونم چرا هنرمندها انگار بیشتر مریض میشن بیشتر بستری میشن و بیشتر ..........
خدا زود شفاش بده این عزیز همیشه خندان رو...