کامنت های آقای مدیر

جواد پسر خاله و رفیق قدیم من است  

و ( حالا بعد از اینهمه سال چرخیدن و چرخیدن ) مدیر جدیدم ...  

جواد برای این پست میشه شمبه بد نباشه که توش گفتم کار جدیدم را دوست دارم نوشته : 

.

خوشحالم به دو دلیل:
1- تغییر تو و احوالات تو و سلایق تو
2- از اینکه محیط کار جدیدت رو دوست داری
موفق باشی
یه چیز دیگه:
خیلی برام مهم بود که بدونم با محیط کار جدیدت حال می کنی یا نه؟
چند بار اومدم بپرسم یا یادم رفت یا وقت نشد، چون ساعت کار من و تو زیاد اشتراک نداره!!!
تغییر بعضی اوقات خیلی خوبه. بهت حسودیم میشه. من هم با وضعیت حال حاضر شغلم و کارم حال نمیکنم، یا بهتر بگم اونجوری که قبلا بوده و دلم میخواد حال نمیکنم.
کاش من هم می تونستم یه تغییری بدم. کاش می تونستم یه کم محیط کارمو عوض کنم.
نه ، فکر کنم خودم رو باید تغییر بدم.
دلم برای خیلی چیزا تنگ شده !!!!
زندگی خیلی عجیبه ، دنیا خیلی عجیبه !!! نه؟؟؟؟
 

.  

آره جواد جان ... آره آقای مدیر ... آره پسرخاله ... آره پسر ... زندگی خیلی عجیبه ... کاش میشد بشینیمُ واسه هم بگیم که چرا و چجوری عجیبه ... اما بی فایده س ... نمیشه نِشست و گفت ... عجیب بودن زندگی واسه هر کی یه شکله و توفیرش با زندگی عجیب اون یکی از زمین تا آسمون هفتمه ... انقد دور که بی فایده باشه نشستن و برای هم گفتنش ... و چه رازها و نگفتنی ها که از این مجمع العجایب توی سینه ها مدفون می مونه برای همیشه ... 

.