صبحتان بخیر مردم ...

۱- ناگهان رسیدم اینجا ... صبحتان بخیر مردم ... 

پُست امروز سایت موسیقی شب زنده ها لینک آلبوم شب کوچه های افتخاری ست ... مدیر سایت زیر عکس آلبوم نوشته : ( یه عالم آرزو دارم برای بودن و موندن ... ببین هنوز دلش می‌خواد برامون بخونه ، پس انقدر اذیتش نکنیم ) ... بعد از آن داستان دست دادن افتخاری با احمدی نژاد و بغل کردنش در آن همایش کوفتی و حواشی اش و آنهمه حرف و حدیث ، به جز فحش و لیچارهایی که همه جا و توسط هر ننه قمری بار این بنده خدا می شد حتی توی کامنتهای همین سایت شب زنده ها که مخاطبانش بیشتر اهالی هنر و موسیقی و فرهنگ و ادب هستند می دیدم که از مدیر سایت درخواست می کردند که آلبوم های افتخاری را از سایت حذف کنند ! ... اصولن ما مللت جوگیر و داغونی هستیم ... جالب اینجاست که هر کدام از این آدمهای گمنام و معمولی ای که موقعیت و وجهه خاصی هم برای به خطر افتادن ندارند و برای یک همچین اتفاقی سینه چاک می کنند و گریبان می درند و وا مصیبتا سر می دهند مثلن اگر توی خیابان دوربین صدا و سیما و گزارشگرش برود سمتشان و ازشان سوال کند که آیا از عملکرد رئیس جمهور راضی هستند و در انتخابات شرکت می کنند و آیا مرگ بر آمریکا ؟! ... فی الفور جواب هایی می دهند باقلوا که خب نمونه هایش را مکرر دیده ایم ... مردمان عجیبی هستیم خلاصه ! 

- 

2- دیشب حوالی ساعت یک و نیم شب بود یا بهتر بگویم یک و نیم صبح ! که با صدای جیغ و هوار وحشتناک و گوش خراش و جر دهندهء چن تا بچچه کوچولو چُرتم پاره شد ... یکی از همسایه های محترم داشت مهمان های نامحترمش را راه می انداخت گمانم ... بچچه ها هم از فرصت گپ و گفت های فاینال و توی کوچه ای والدین گرامشان استفاده کرده بودند و به شددت مشغول بازی شده بودند و دمبالِ هم می کردند و از اعماق تهشان جیغ می کشیدند آنوخت شب ! ... فک کن ... بنظرم ده دقیقه یکربعی طول کشید این مراسم تودیع با ملودی پس زمینهء جیغ بنفش مافوق صوتِ توله ها ... یاد آن جوک افتادم که مادره بچچهء خیلی شیطان و اعجوبه اش را می برد پیش دکتر روانپزشک و وختی آقای دکتر اظهار تعجب می کند که شیطنت ذاتی بچچه هاست و چه نیازی به روانپزشک ؟! ، برای ایشان تعریف می کند که بچچه اش چه شیطنت های غیر طبیعی و نافرمی دارد ... وختی شرح شاهکارهای آقازاده تمام می شود دکتر به خانم می گوید بفرمائید روی تخت بخوابید ! ... بقیه اش را هم که حتمن خودتان میدانید دیگر !  

*** 

پی ( دوّمین ) عکس امروز نوشت : 

منبع : http://aninabotes.aminus3.com/image/2010-11-09.html

-

نظرات 55 + ارسال نظر
بهار(سلام تنهایی) سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:12 ب.ظ

سلام جناب ..شب پاییزی شما به خیر ...این پسره تو این عکسه چه بامزه و گردالو هست ...

سپیده سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:00 ب.ظ http://setaresepideashk.persianblog.ir

خوب بود حالا که بیدار شدی به دکولته بانو صبح به خیر میگفتی به این میگن سبقت در نیکی

مرد باید زبل باشه هرچند بی پول و بداخلاق

ژست این پسر توپوله منو کشته کاش میشد بیاد اینو هم رژیم اش بدیم

سحر سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:53 ب.ظ http://dayzad.blogsky.com/

امان از دست این جو...
برای مورد ۲ کاملا درکت میکنم چون خونه ی خودمون حاشیه بلواره و خودت میتونی حدس بزنی که وقتی ۲-۳ صبح با صدای بوق اتوبوس و کامیون و دست و رقص کاروان عروس بلند شی چه حسی داره!!! اصلا لازم شد ی پست راجع به همین مسئله بنویسم
چقدر این عکسها قشنگن بعضیهاشون ی دنیا حرف توشون هست

آزاده چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:08 ق.ظ http://sayareman.blogfa.com/

محسن آخه این چه حرفیه راجع به این یارو افتخاری زدی ؟ بعدشم تو ازادی به من چه ولی نمی تونی اینم بگی که ما ها که فوش می دیم هم اگه بودیم همین کارو می کردیم اصلن اینطور نیست ما هنر مندای زیادی داریم که متعهد بودن و نون به نرخ روز نخوردن و من مطمئنم اکثر هنرمندانی اسمشون تو ذهن ما مونده و تاریخی شدن که عمل و هنر شون کنار هم بودن ..... قضاوت میشه کرد الان شوهر ما هم والله اومدن باهاش از تیلیوزیون مصاحبه بگیرن وسط جلسه داد زد من با شما کاری ندارم اینقدم اسمش مونده در اذهان عمومی و تاریخ :))) بالایی ها رو ولی جدی گفتم

سهبا چهارشنبه 19 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:43 ق.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام . خداییش کامنتدونیتون هم به اندازه پستهاتون جذابیت داره خوندنش ، البته در صورتی که خودتون هم حضور داشته باشین !

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.