هفت سوراخ

آدمها به هفت سوراخ هم کار دارند ... همیشه همینطور بوده و تا ابد هم خواهد بود ... اصلن این قانون است و لامصصب از آن قانون های لایتغیر و ناگزیر و ناگریز هم هست ... و فک کنم دلیلش این باشد که آدم چون یک موجود اجتماعی ست لذا رفتارها و کنش هایش متاثر از رفتارها و اعمال دیگران است و ایضن موثر بر رفتار و افکار همان دیگرانی که ذکرشان رفت ... مثلن زن به شوهر کار دارد ... مادر به بچچه ... فروشنده به خریدار ... رفیق به رفیق ... مخاطب به نویسنده ... راننده تاکسی به مسافر ... خواهر شوهر به عروس ... سردبیر به روزنامه نگار ... این یکی به آن یکی ... آن یکی به این یکی ... خلاصه همه به همه ... و اینطوری ست که شب می روی کامنتدونی وبلاگ دوستت ( که عصر وختی الکی سرخوش و روی دور چرت و پرت گویی بوده ای توش با چن تا دیگر از دوستان دنیای مجازی حرفهایی به شوخی زده ای و دست آخر هم از صاحب وبلاگ عذرخواهی کرده ای و گفتی هر کامنتی که حس میکند زیادی بی ادبانه بوده پاک کند ) را می خوانی می بینی علیه ات شبنامهء وا ادبا ، وا حرمتا ، وا اخلاقا صادر شده که چرا حرمتها را نادیده گرفته ای و به مخاطبین آن وبلاگ احترام نگذاشته ای و اینها ... بعد به این فک می کنی که واقعن چرا این دوست گلایه مند متشخص متشرع اخلاق مدار ( احتمالن روزه دار ) وختی که چن تا کامنت اول آن چتِ کامنتی را خوانده و حس کرده که نویسندگانش ممکن است در ادامه حرمت شکن باشند ، نشسته و خیلی با دققت و سر حوصله تمام آن صد و خُرده ای کامنتِ کمی تا قسمتی غیر اخلاقی را واو به واو خوانده تا برسد به آن کامنت خیلی موهن خیلی ضد اخلاقی ؟!!