کجای این شب تیره ... ؟

تماااام لذذت آفتاب نوازشگر ساعت هشتِ یک صبح اواسط اسفندماهی خنک که لطافت طبعش بیشتر از زمستان به فروردین تازه باهار شبیه است را در حین رانندگی یک آن دیدن پیرمرد ژنده پوشی که دستان کبره بسته اش را دم لولهء اگزوز اتوبوس شرکت واحد گرم میکند به کام آدم زهرمار میکند ...