می خواااستم ، ولی مقدورم نشد ...

امشب چن تا سوژه داشتم برای آپدیت کردن : 

-

× می خواستم راجع به این پستِ احسان جوانمردِ عزیز بنویسم ... 

× می خواستم به مناسبتِ هفتهء دفاع مقدس از جنگُ اثراتش بنویسم ... 

× می خواستم از جمعهء گذشته که برای اولین بار با بابا رفتیم استخر بنویسم ... 

- 

ولی شما که غریبه نیستید ، 

اصلن دل و دماغ ندارم ...  

حس و حال هم ایضن ...  

لذا می روم دوش بگیرم و بکپم ...  

برای یک روز کاریسگی دیگر ! 

شب عالی همگی متعالی ... 

-  

-

پی لینک نوشت : 

× کللن هلن خوب می نویسد ولی این پستش محشر است ...  

× مُنیر نوشت های وبلاگِ آریایی ها را هم بخوانید ! 

× حکایتِ دکتر شیرمرد را از زبان حامد بخوانید ...

-

نظرات 55 + ارسال نظر
دکولته بانو سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:25 ق.ظ

یه کامنت طولانی نوشتم...به خاطر حرمتی که پیشم داری پاکش کردم...نه اینکه چیز بدی بودها...نه...برای اینکه تو خواستار آرامشی و من ترجیح دادم همیشه آرامش مسخره ی مصنوعی نباشه...پس کامنتمو پاک نکن که بد میشه!!!...

مهسا سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:21 ق.ظ http://exposed.blogsky.com

خصوصی لطفن!

مهسا سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:27 ق.ظ http://exposed.blogsky.com

اگه دست رو دست بگذاری و کاری نکنی یعنی دوستم نداری اصلن عمو جان

آناهیتا سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:28 ق.ظ http://ana65.blogfa.com

راستش تا اسم.......دیدم خیلی ترسیدم.

روشنک چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 ق.ظ http://hasti727.blogfa.com

مایه افتخار و خوشحالیه منه که تو لینک های مردی از دیار صداقت باشم.
ولی من که ندیدم

پست جواب دندون شکن هم با احترام چشم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.