تسلیت میگم.خدا رحمتشون کنه. اما با توجه به چند پست قبل.....نگرانمون کردید. میشه بگید این مادر ،کی بودن؟ هرچند در کل خیلی فرقی نداره.مهم به رحمت رفتن مادری و بی پناه شدن فرزندانشه.
وای رفتن مادرها خیلی سخته ... کلا هر رفتنی سخته .. فکر کردن به بچه هایی که یهو دیگه نمی تونن کسی را مادر صدا کنن دلم رو می لرزونه ... دل ِ گرفته ام ، گرفته تر شد ... خدا رحمتشون کنه
دوستان ببخشید من یه توضیحی بدم که از نگرانی در بیاید کسی که فوت کرده از اقوام محسن بوده (دختر عمه ) الان که کامنتها رو می دیدم بعضی دوستان با توجه به پستی که محسن در باره مادرش نوشته بود برداشت اشتباه کردند هرچند که در کلیت قضیه فرقی وجود نداره و مادر مادره و محسن عزیز عزادار اما خوشبختانه مادر عزیزش در سفر هستن و الحمدالله به سلامت
دوستان ببخشید من یه توضیحی بدم که از نگرانی در بیاید کسی که فوت کرده از اقوام محسن بوده (دختر عمه ) الان که کامنتها رو می دیدم بعضی دوستان با توجه به پستی که محسن در باره مادرش نوشته بود برداشت اشتباه کردند هرچند که در کلیت قضیه فرقی وجود نداره و مادر مادره و محسن عزیز عزادار اما خوشبختانه مادر عزیزش در سفر هستن و الحمدالله به سلامت
اینو گفتم که از نگرانی در بیاید
مجیدحمید
سهشنبه 13 مهرماه سال 1389 ساعت 12:27 ب.ظ
خدا رحمتشون کنه، آرزوی صبر دارم برای بازمانده هاشون.
صبح که میخواستم آپدیت کنم گفتم قبل از مملی چند خطی درباره عمه ناهید بنویسم...که زود رفت...چند خطم شد یه پست طولانی...و دیگه چیزی بهش اضافه نکردم...
من اندازه تو با عمه ناهید و خانواده اش خاطره نداشتم...یعنی خیلی وقته سر بادکنک خاطره ها رو بستم که آه تازه ای نیاد و بزرگترش کنه...اما...امروز فهمیدم مهم نیست که چند وقته یکی رو ندیدی...ته تهای جنگل خاطره ها انقدر شیر-آهو-خاطره خوابیده که میتونه هر آدمی رو از پا دربیاره...
shakiba
سهشنبه 13 مهرماه سال 1389 ساعت 03:21 ب.ظ
کاش دو خط بیشتر مینوشتی...کسی که پست قبلو نخونده باشه فکر میکنه مادر خودمون رو گفتی... هرچند فرقی هم نمیکنه...به هر حال روزی هم میاد که نوبت به خانواده ما برسه...تا حالا فکرشو کردی که قطعا یک نفر از ما آخر از همه میمیره؟...با تمام ناامیدی که به زندگی دارم بعضی وقتا فکر میکنم اون نفر آخر من خواهم بود...کابوس بدیه...هرچند آدم به همه چیز عادت میکنه...و این واقعا سعادتیه...
...
خدا بیامرزه و رحمتش کنه...
نمیشه بگید چه کسی بودن ایشون...
خدا رحمتشون کنه!
کدام مادر بود؟
هرچند خیلی فرق نمیکنه.
خدا رحمتش کنه
اینم نحسی گند و مزخرف ۱۳
خوشی به ما نیومده
روحشون شاد، ما می شناسیم ایشون رو؟ ان شاء الله بچه هایش زیر سایهء یک پدر مهربان و خانوادهء گرم باشند.
روحش شاد باد !
دقیقا همون حس که قبلا در پست سابق بهتون گفتم بهم دست داد...
امیدوارم اتفاق خاصی نیافتاده باشه و همه سالم باشند و این تنها یک پست باشد.
خدا رحمتشون کنه و به بازمانده هاشون صبر بده .خیلی وحشتناکه نبود مادر .
یعنی شماها میخواین بگین نمی فهمین چی شده؟
محسن جان تسلیت میگم.... خیلی سخته!
سلام حاج محسن.
خدا بیامرزه.
راستش دیگه نمی دونم چی بگم.
خدایش بیامرزد...
ای کاش یکی جای دخترکوچیک این خانوم بود محسن اگه اشکی ریخته میشه اول برای بچه های عزیزشه که دیگه مادر نمیبینن
خدا رحمتشون کنه.تو رو خدا یه توضیحی چیزی بدین من قلبم از کار افتاد یه فکر دیگه کردم زبونم لال.
عرض تسلیت من رو هم بپذیرید... جای خالی مادر را هیچ چیز پر نمی کنه...
پروازشون مبارک... -;{@
خدا رحمتش کنه.
مادرها خود فرشتن .
پرنده رفتنی است ....
واقعا متاسفم.روحش شاد
تسلیت منم بژذیر.روحشون قرین رحمت..آمین
متاسفم ..
حتی تصورش هم درد آور است این یتیمی در هر سن و سال ...
روحش قرین شادی ..
تسلیت میگم.خدا رحمتشون کنه.
اما با توجه به چند پست قبل.....نگرانمون کردید.
میشه بگید این مادر ،کی بودن؟
هرچند در کل خیلی فرقی نداره.مهم به رحمت رفتن مادری و بی پناه شدن فرزندانشه.
محسن اگه میتونی بگو که کیرو از دست دادیم یه آدم نازنین بخاطر عفونت پرده مغز از دنیا رفت آرزوی صبر دارم برای همه خانوادش بخدا که خیلی سخته واسه....
khoda biamorzateshun :(
خدا رحمتش کنه. روحش شاد
خدای من به خوانواده اش صبر بده. به بچه هاش ارامش بده...
خدایش بیامرزاد
از دست دادن یه عزیز خیلی سخته و وای بر روزی که ستون خونه هم باشه
وای رفتن مادرها خیلی سخته ... کلا هر رفتنی سخته .. فکر کردن به بچه هایی که یهو دیگه نمی تونن کسی را مادر صدا کنن دلم رو می لرزونه ... دل ِ گرفته ام ، گرفته تر شد ...
خدا رحمتشون کنه
سلام
قرار بود مادر شما از سفر برگرده . . .
واقعا متاسف شدم
کاش این پست رو هرگز نمی نوشتین
تسلیت من رو بپذیرید
دوستان ببخشید
من یه توضیحی بدم که از نگرانی در بیاید
کسی که فوت کرده از اقوام محسن بوده (دختر عمه )
الان که کامنتها رو می دیدم بعضی دوستان با توجه به پستی که محسن در باره مادرش نوشته بود برداشت اشتباه کردند
هرچند که در کلیت قضیه فرقی وجود نداره و مادر مادره
و محسن عزیز عزادار
اما خوشبختانه مادر عزیزش در سفر هستن و الحمدالله به سلامت
اینو گفتم که از نگرانی در بیاید
دوستان ببخشید
من یه توضیحی بدم که از نگرانی در بیاید
کسی که فوت کرده از اقوام محسن بوده (دختر عمه )
الان که کامنتها رو می دیدم بعضی دوستان با توجه به پستی که محسن در باره مادرش نوشته بود برداشت اشتباه کردند
هرچند که در کلیت قضیه فرقی وجود نداره و مادر مادره
و محسن عزیز عزادار
اما خوشبختانه مادر عزیزش در سفر هستن و الحمدالله به سلامت
اینو گفتم که از نگرانی در بیاید
خدا رحمتشون کنه، آرزوی صبر دارم برای بازمانده هاشون.
تسلیت...
سلام اقا محسن
تمیدونم من رو یادت میاد یا نه
....
خیلی سعی کردم یه چیزی بگم شاید ٬ شاید یه ذره اروم شی
دیدم هیچ حرفی نیست فقط یه بغض وحشی داره گلوم رو فشار میده ...
امیدوارم روحش در ارامش باشه ٬ ....
با احترام
حسین شهاب
حالم بهتر شد وقتی نظر کیامهر رو خوندم
ولی باز هم ....
خدا رحمت کنه این مادر رو......نگفتی کی بود؟
خدا بیامرزدشون...
خدا بیامرزدش
سلام محسن خان
متاسفم...
با اینکه سابقه ذهنی ای تداشتم تحت تاثیر قرار گرفتم.
انا لله و انا الیه راجعون...غریق رحمت حق تعالی باشند انشاء الله...
واقعا خودت رو بذار جای ما ببین اگر کیامهر الان به دادمون نمی رسید چی بهمون می گذشت !
...
..........
روح مادر ها هیچوقت آرامش پذیر نیست ...
کاش با آرامش فرزندانشون اون بی قراری ِ تا همیشه , کمی تسکین پیدا کنه ...
الان تازه دیدم که یه پست گذاشته بودی قبلش !
انقدر شوک شدم که یه کم پایین تر رو نگاه نکردم !
...
......
برای کسائی که دلتنگ خاطره هاش میشن آرزوی صبر دارم
تسلیت میگم.....................
سلام
واقعا هیچ چیز تو این دنیا سخت تر از از دست دادن مادر نیست .
وقتی بچه ای مادرش رو از دست می ده یتیم می شه .
صبح که میخواستم آپدیت کنم گفتم قبل از مملی چند خطی درباره عمه ناهید بنویسم...که زود رفت...چند خطم شد یه پست طولانی...و دیگه چیزی بهش اضافه نکردم...
من اندازه تو با عمه ناهید و خانواده اش خاطره نداشتم...یعنی خیلی وقته سر بادکنک خاطره ها رو بستم که آه تازه ای نیاد و بزرگترش کنه...اما...امروز فهمیدم مهم نیست که چند وقته یکی رو ندیدی...ته تهای جنگل خاطره ها انقدر شیر-آهو-خاطره خوابیده که میتونه هر آدمی رو از پا دربیاره...
تسلیت میگم...
سلام.تسلیت میگم.خدایش بیامرزد...
کاش دو خط بیشتر مینوشتی...کسی که پست قبلو نخونده باشه فکر میکنه مادر خودمون رو گفتی...
هرچند فرقی هم نمیکنه...به هر حال روزی هم میاد که نوبت به خانواده ما برسه...تا حالا فکرشو کردی که قطعا یک نفر از ما آخر از همه میمیره؟...با تمام ناامیدی که به زندگی دارم بعضی وقتا فکر میکنم اون نفر آخر من خواهم بود...کابوس بدیه...هرچند آدم به همه چیز عادت میکنه...و این واقعا سعادتیه...
دلم گرفته ... من تازه فهمیدم ... ناهید ... کی فکرشو میکرد ... مامانم هی اصرار داشت نگه اما سماجت خودم حالمو خراب کرد ...
خدابیامرزتش ناهید خنده رو و جوونو ... کی باورش میشه
این آیکون مسخره قرار بود بغضمو نشون بده ..........