او 

برنگشت ... 

- 

مادر  

مُرد 

از بس که  

جان ندارد ...

نظرات 71 + ارسال نظر
مامانگار سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:10 ق.ظ

...
خدا بیامرزه و رحمتش کنه...
نمیشه بگید چه کسی بودن ایشون...

کویر سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:10 ق.ظ http://iran-poem.blogfa.com

خدا رحمتشون کنه!
کدام مادر بود؟
هرچند خیلی فرق نمیکنه.

کیامهر سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:11 ق.ظ

خدا رحمتش کنه
اینم نحسی گند و مزخرف ۱۳
خوشی به ما نیومده

واحه سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:18 ق.ظ

روحشون شاد، ما می شناسیم ایشون رو؟ ان شاء الله بچه هایش زیر سایهء یک پدر مهربان و خانوادهء گرم باشند.

نیما سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:25 ق.ظ http://www.arezuhaye-aghaghi.blogfa.com

روحش شاد باد !

کودک فهیم سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:36 ق.ظ http://www.the-nox.blogfa.com

دقیقا همون حس که قبلا در پست سابق بهتون گفتم بهم دست داد...
امیدوارم اتفاق خاصی نیافتاده باشه و همه سالم باشند و این تنها یک پست باشد.

خورشید سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:39 ق.ظ

خدا رحمتشون کنه و به بازمانده هاشون صبر بده .خیلی وحشتناکه نبود مادر .

پویا سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:40 ق.ظ http://روم سیاه ندارم

یعنی شماها میخواین بگین نمی فهمین چی شده؟

محسن جان تسلیت میگم.... خیلی سخته!

آلن سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 08:55 ق.ظ

سلام حاج محسن.
خدا بیامرزه.
راستش دیگه نمی دونم چی بگم.

صدف سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:17 ق.ظ http://fereshteye-to.blogfa.com

خدایش بیامرزد...

تنها سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:18 ق.ظ

ای کاش یکی جای دخترکوچیک این خانوم بود محسن اگه اشکی ریخته میشه اول برای بچه های عزیزشه که دیگه مادر نمیبینن

آناهیتا سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:20 ق.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

خدا رحمتشون کنه.تو رو خدا یه توضیحی چیزی بدین من قلبم از کار افتاد یه فکر دیگه کردم زبونم لال.

الهام سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:38 ق.ظ http://www.tatooreh.blogfa.com

عرض تسلیت من رو هم بپذیرید... جای خالی مادر را هیچ چیز پر نمی کنه...

تیشتریا سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:43 ق.ظ

پروازشون مبارک... -;{@

سوسن سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:23 ق.ظ http://soosan.blogfa.com/

خدا رحمتش کنه.
مادرها خود فرشتن .

سهبا سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:28 ق.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

پرنده رفتنی است ....

زن و رهایی سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:33 ق.ظ http://www.zanvarahaee.blogspot.com

واقعا متاسفم.روحش شاد

مسی ته تغاری سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:36 ق.ظ http://masitahtaghari.blogspot.com/

dler سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:42 ق.ظ

تسلیت منم بژذیر.روحشون قرین رحمت..آمین

رژلب سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 10:44 ق.ظ http://www.delaraaaaam.blogfa.com

متاسفم ..
حتی تصورش هم درد آور است این یتیمی در هر سن و سال ...
روحش قرین شادی ..

حرفخونه سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:13 ق.ظ http://roro1.blogfa.com

تسلیت میگم.خدا رحمتشون کنه.
اما با توجه به چند پست قبل.....نگرانمون کردید.
میشه بگید این مادر ،کی بودن؟
هرچند در کل خیلی فرقی نداره.مهم به رحمت رفتن مادری و بی پناه شدن فرزندانشه.

تنها سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:15 ق.ظ

محسن اگه میتونی بگو که کیرو از دست دادیم یه آدم نازنین بخاطر عفونت پرده مغز از دنیا رفت آرزوی صبر دارم برای همه خانوادش بخدا که خیلی سخته واسه....

maryam سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:39 ق.ظ http://mamarz.blogfa.com

khoda biamorzateshun :(

میثمک سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:52 ق.ظ http://meesmak.blogfa.com

خدا رحمتش کنه. روحش شاد

روشنک سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:56 ق.ظ http://hasti727.blogfa.com

خدای من به خوانواده اش صبر بده. به بچه هاش ارامش بده...
خدایش بیامرزاد
از دست دادن یه عزیز خیلی سخته و وای بر روزی که ستون خونه هم باشه

محبوب سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:08 ب.ظ

وای رفتن مادرها خیلی سخته ... کلا هر رفتنی سخته .. فکر کردن به بچه هایی که یهو دیگه نمی تونن کسی را مادر صدا کنن دلم رو می لرزونه ... دل ِ گرفته ام ، گرفته تر شد ...
خدا رحمتشون کنه

سمیر سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:16 ب.ظ

سلام
قرار بود مادر شما از سفر برگرده . . .
واقعا متاسف شدم
کاش این پست رو هرگز نمی نوشتین
تسلیت من رو بپذیرید

کیامهر سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ب.ظ

دوستان ببخشید
من یه توضیحی بدم که از نگرانی در بیاید
کسی که فوت کرده از اقوام محسن بوده (دختر عمه )
الان که کامنتها رو می دیدم بعضی دوستان با توجه به پستی که محسن در باره مادرش نوشته بود برداشت اشتباه کردند
هرچند که در کلیت قضیه فرقی وجود نداره و مادر مادره
و محسن عزیز عزادار
اما خوشبختانه مادر عزیزش در سفر هستن و الحمدالله به سلامت

اینو گفتم که از نگرانی در بیاید

کیامهر سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:24 ب.ظ

دوستان ببخشید
من یه توضیحی بدم که از نگرانی در بیاید
کسی که فوت کرده از اقوام محسن بوده (دختر عمه )
الان که کامنتها رو می دیدم بعضی دوستان با توجه به پستی که محسن در باره مادرش نوشته بود برداشت اشتباه کردند
هرچند که در کلیت قضیه فرقی وجود نداره و مادر مادره
و محسن عزیز عزادار
اما خوشبختانه مادر عزیزش در سفر هستن و الحمدالله به سلامت

اینو گفتم که از نگرانی در بیاید

مجیدحمید سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:27 ب.ظ

خدا رحمتشون کنه، آرزوی صبر دارم برای بازمانده هاشون.

دافی نگار سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:31 ب.ظ http://www.dufinegar.blogfa.com

تسلیت...

حسین - ( حسین شهاب ) سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:40 ب.ظ http://hoossein.blogfa.com

سلام اقا محسن
تمیدونم من رو یادت میاد یا نه

....


خیلی سعی کردم یه چیزی بگم شاید ٬ شاید یه ذره اروم شی
دیدم هیچ حرفی نیست فقط یه بغض وحشی داره گلوم رو فشار میده ...

امیدوارم روحش در ارامش باشه ٬ ....

با احترام
حسین شهاب

حسین - ( حسین شهاب ) سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 12:43 ب.ظ

حالم بهتر شد وقتی نظر کیامهر رو خوندم
ولی باز هم ....

سمیرا سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:07 ب.ظ http://nahavand.persianblog.ir

خدا رحمت کنه این مادر رو......نگفتی کی بود؟

مژده سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:12 ب.ظ http://shahnematollahi.mihanblog.com

خدا بیامرزدشون...

علی سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:26 ب.ظ

خدا بیامرزدش

تیراژه سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:34 ب.ظ http://www.teerajeh.persianblog.ir

سلام محسن خان

متاسفم...

با اینکه سابقه ذهنی ای تداشتم تحت تاثیر قرار گرفتم.

مجتبی پژوم سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:57 ب.ظ

انا لله و انا الیه راجعون...غریق رحمت حق تعالی باشند انشاء الله...

مهتاب سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 01:58 ب.ظ http://www.tabemaah.wordpress.com

واقعا خودت رو بذار جای ما ببین اگر کیامهر الان به دادمون نمی رسید چی بهمون می گذشت !
...
..........

مهتاب سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:01 ب.ظ http://www.tabemaah.wordpress.com

روح مادر ها هیچوقت آرامش پذیر نیست ...
کاش با آرامش فرزندانشون اون بی قراری ِ تا همیشه , کمی تسکین پیدا کنه ...

مهتاب سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:05 ب.ظ http://www.tabemaah.wordpress.com

الان تازه دیدم که یه پست گذاشته بودی قبلش !
انقدر شوک شدم که یه کم پایین تر رو نگاه نکردم !
...
......

ماهی تنگ بلور سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:32 ب.ظ http://hichooopoooch1.persianblog.ir/

برای کسائی که دلتنگ خاطره هاش میشن آرزوی صبر دارم

منیژه سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:41 ب.ظ http://nasimayeman.persianblog.ir

تسلیت میگم.....................

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:04 ب.ظ

سلام

واقعا هیچ چیز تو این دنیا سخت تر از از دست دادن مادر نیست .
وقتی بچه ای مادرش رو از دست می ده یتیم می شه .

حمید سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:20 ب.ظ http://abrechandzelee.blogsky.com/

صبح که میخواستم آپدیت کنم گفتم قبل از مملی چند خطی درباره عمه ناهید بنویسم...که زود رفت...چند خطم شد یه پست طولانی...و دیگه چیزی بهش اضافه نکردم...

من اندازه تو با عمه ناهید و خانواده اش خاطره نداشتم...یعنی خیلی وقته سر بادکنک خاطره ها رو بستم که آه تازه ای نیاد و بزرگترش کنه...اما...امروز فهمیدم مهم نیست که چند وقته یکی رو ندیدی...ته تهای جنگل خاطره ها انقدر شیر-آهو-خاطره خوابیده که میتونه هر آدمی رو از پا دربیاره...

shakiba سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:21 ب.ظ

تسلیت میگم...

هاله سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:23 ب.ظ http://www.zistab.blogfa.com

سلام.تسلیت میگم.خدایش بیامرزد...

حمید سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:31 ب.ظ http://abrechandzelee.blogsky.com/

کاش دو خط بیشتر مینوشتی...کسی که پست قبلو نخونده باشه فکر میکنه مادر خودمون رو گفتی...
هرچند فرقی هم نمیکنه...به هر حال روزی هم میاد که نوبت به خانواده ما برسه...تا حالا فکرشو کردی که قطعا یک نفر از ما آخر از همه میمیره؟...با تمام ناامیدی که به زندگی دارم بعضی وقتا فکر میکنم اون نفر آخر من خواهم بود...کابوس بدیه...هرچند آدم به همه چیز عادت میکنه...و این واقعا سعادتیه...

دخترآبان سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:45 ب.ظ http://fmpr.blogsky.com

دلم گرفته ... من تازه فهمیدم ... ناهید ... کی فکرشو میکرد ... مامانم هی اصرار داشت نگه اما سماجت خودم حالمو خراب کرد ...

خدابیامرزتش ناهید خنده رو و جوونو ... کی باورش میشه

دخترآبان سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:46 ب.ظ http://fmpr.blogsky.com

این آیکون مسخره قرار بود بغضمو نشون بده ..........

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.