۱- خدا نگه دارد این دکتر نمی دانم چیچی را ! ... همین آقا آرومهء صاحب داروخانهء طبقه همکف شرکت را عرض می کنم ... هر بار وارد که می شوم هنوز لب وا نکرده از پشت کامپیوترش پا می شود لبخندی می زند و با دست راست ( شاید هم چپ ) شکل یک بطری را روی فضا می کشد و سرش را به حالت سوالی تکان می دهد که یعنی باز الکل گندم ؟! و من هم لبخند می زنم و تایید می کنم ! ... همین پیش پای شما هم پیک آخر را به توصیهء اس ام اسی یک نازنینی که اسم نمی برم به یادش و بی مززه رفتیم بالا که رو فضا بیاییم اینجا و برایتان شُل شُل بنویسیم !  

-

۲- شب سوم است که سالاد کاهو می خوریم با سُس ماست و آبلیمو و آویشن و فلفل ! ... شاید بخندید و مسخره کنید ولی حس می کنم شکم ام جمع شده کمی ... نشده باشد هم گور باباش ... در هر حال عهدی ست که با خود کرگدنمان بسته ایم که تا عید امسال از شر ( لااقل بخشی از ) چربی های شکممان خلاص شویم که می شویم ... این خط ... این پاره خط ! ...  

-

3- امروز مامان مریم بیمارستان بود و فردا مامان من ... بنظرم این نشانه های افول عصر طلایی یک نسل است ... در این باره حتمن مفصّل تر می نویسم به زودی ... نسلی که تمام خواهد شد و جای خودش را به ما خواهد داد که نه گمانم خیلی لیاقت جا پای بزرگان گذاشتن را داشته باشیم و نسل بعد از ما که اصلن از بیخ مرخص و تعطیل رسمی ست همه رقمه ! ...  

-

4- ابر چند ضلعیِ پرشین بلاگ را فیلتر کردند ... خسته نباشید واقعن ! ... حالا خوب است توی پست آخرش نوشته من دیگر اینجا نیستم و خداحافظ و اینها ... من نمی دانم آن بنده خداهایی که مسئول امر مقدس فیلترینگ هستند از کدام قوم و قبیله اند که انقد پرفسور و نابغه اند ! ... طرف قد بُز آی کیو ندارد که تشخیص بدهد مطلب به این سادگی را یعنی ؟! ...  

-

5- عصر توی شرکت طبق معمول موزیک سنتی داشت از اسپیکر مشکی نقره ای زیر میز پخش می شد که یک وبلاگی را باز کردم که الان و با این حالم یادم نیست چه وبلاگی بود ولی روش موزیک داشت و موزیکش هم کلیسایی و نیو ایج بود ... تلفیق این دو سبک عجیب محشر و دلنشین شده بود ... انگار که هر دو تا از یک عالم و عوالم باشند ... از یک زمین و زمان ... از یک مرکز و مختصات ... برای چند دقیقه داشتم به همین مساله فک میکردم و لذت می بردم ...  

-

6- شرکت ما ارباب رجوع کمی دارد ... در این حدود چار سالی که اینجا هستم تا حالا پیش نیامده بود کسی گل بیاورد ... دیروز یکی از بستگان مدیرمان برایش گل آورده بود ... و خب ما نه گلدان داشتیم و نه جای مشخصی برای گذاشتن گل و گلدانِ نداشته ! ... ظرف آب معدنی را با کاتر ذبح کردم و گلدان ساختم ... آشپزخانه را این رو آن رو کرد عطر حضورش ... انگار که روح دمیده باشند در کالبد خاکستری و بیجانِ آن قسمت از شرکت ... طبیعت محشر عظماست جددن ...   

-

7- شاید به زودی و البته به مرور چند بخش جدید و ثابت به وبلاگ اضافه کنم ... خیلی وخت است توو فکرش هستم ... بخش ثابتِ نوشتاری گاو نر می خواهد و مرد کهن ! ... برای حسن مطلع شاید از عکس و تصویر شروع کردم ... مثلن یک بخشی به اسم قاب روزانه یا حالا یک همچین اسمی ... که هر روز یک عکس بگذارم آخر آپدیتهام به تبع حس و حال همان روزم ...  

- 

8- احترامن بدینوسیله در نظر داریم به زودی و به حول و قوه الهی یک بازی وبلاگی راه بیاندازیم در حد لالیگا ! ... لذا آنهایی که حس و حال اسکن کردن و فرستادن عکس قدیمی ( جوانی ها ) و جدید ( حالای ) باباهای نازنین و گرامشان را دارند همینجا دستهایشان را ببرند بالا و انقدر نگه دارند تا ما ببینیم ! ... تعداد دستها به حد نصاب برسد بازی را کلید می زنیم ...  

- 

9- مستی و راستی ... دلم برای احسان جوانمرد و فرهاد صفریان تنگ شده ... همین .  

-

10- بعد از یکی دو سال امروز به سلامتی و میمنت صفحهء فیس بوکمان را باز کرده و در عرصاتش دخول و جلوس نمودیم ! ... نمی دانم چرا هیچوخت آبمان با این فیس بوک توی یک جوب نرفت که نرفت  ! ... ولی ماشالله چه خبر است در اندرونش ! ... تبارک الله احسن الخالقین و اینها ! ... درباره این مساله هم به زودی یک پست مفصل می نویسیم اگر عمری بود و حالی ! ... 

-

نظرات 77 + ارسال نظر
کیامهر سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:58 ب.ظ http://www.javgiriat.persianblog.ir

کیامهر سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:04 ب.ظ http://www.javgiriat.persianblog.ir

برای شماره ۱ :
عزیز نازنینی که کام آدم را تلخ کند
که دیگر عزیز نازنین نیست برادر من
دارد انتقام نبودنش با شما را می گیرد
با این تزهای در پیتی مسعود کیمیاییانه اش
شاید می گفت به جای مزه خاک بخور
شما مرام کش و رفیق بازی ولی می کنی این کار رو ؟
از من می شنوی
به خزعبلاتش گوش نکن ازین پس

کیامهر سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:06 ب.ظ http://www.javgiriat.persianblog.ir

برای شماره ۲ :
خیلی دوست دارم کرگدنی را ببینم که چربی اضافه ندارد
ور دلش
خیلی دوست دارم عید امسال
لباسهای سایز بچه جغله هایی که دم مدرسه دخترانه می ایستند و سوت بلبلی می زنند را ببینم تن شهریار
وقتی عید دیدنی می آید خانه ما
ان شا الله که نیتی که کرده ای به مدد سالاد کاهو و
توتال کور برآید

کیامهر سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:09 ب.ظ http://www.javgiriat.persianblog.ir

برای شماره ۳ :
برای هر دوشون آرزوی سلامتی می کنم
نگرانی بدیست
اینکه نسلهای خوب بروند و نسلهایی بیایند که
امیدی به به بودنشان نیست
ولی باید امید وار بود
تو خودت نازنینی هستی از همین نسل از بیخ مرخص و تعطیل رسمی
که اغراق نیست اگر بگویم مثل تو را نداشته
نسل های طلایی پیش از ما حتی

کیامهر سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:12 ب.ظ http://www.javgiriat.persianblog.ir

برای شماره ۴ :
نمی دونم چی بگم
موج جدید فیلتر شدن وبلاگها آدم را به فکر فرو می برد
و می ترساند
دوره عجیبی است
مسند ها در اسارت کسانی هستند که بعید می دانم
۱۰۰۰ سال پیش یا پس از امروز اگر نور منفجر نمی شد
سند مستراح هم می شد دستشان داد
چه برسد به مسند
چه می شود کرد؟
جز دعا برای سلامتی آقا

تیراژه سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:23 ب.ظ http://www.teerajeh.persianblog.ir

بازی خوبی میشه!
دست من بالا!

کیامهر چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:04 ق.ظ http://www.javgiriat.persianblog.ir

برای شماره ۵:
موسیقی گاهی آنچنان میرود زیر پوست آدم
و تورا می برد تا اوج که هیچ چیز دنیایی قادر نیست چنین کند با روح ودل آدمی
عجیب نیست اگر یک فرشته ای یک روز قیامتی
بلند شود و توی بوقش فوت کند که مردگان برخیزند از خاک
همیشه فکر می کنم اگر نفخ صوری باشد در روز قیامت
و اسرافیلی باشد که بدمد توی آن شیپور
از همین نوع موسیقی هاست
که جان آدم را می برد با خودش
البته این تجربه را با نوع کلیسایی و نیو ایج نداشته ام تا حالا - دروغ چرا ؟

کیامهر چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:05 ق.ظ http://www.javgiriat.persianblog.ir

برای شماره ۶:
موهبتی است این طبیعت
و اگر نباشد
این جنگل دود و آهن مارا می بلعد توی خودش
چند روزیست دلم هوای باران کرده اساسی
خدا کند باران بیاید
تا ما هم دلی تازه کنیم
زیر خیسی خنکش

کیامهر چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:07 ق.ظ http://www.javgiriat.persianblog.ir

برای شماره ۶ و ۷ :
خوشحالم که با اضافه شدن
بخش ثابت و اضافه کردن عکس
اینجا برگردد به روزهای اوج شهریار
با بازدیدهای بالای هزار

و دستمان را هم بالا می گیریم
برای شرکت در بازی

کیامهر چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:08 ق.ظ http://www.javgiriat.persianblog.ir

برای موارد ۱۰ و۱۱ هم نظری ندارم
حالا اگر می پرسی می مردی اینو نمی گفتی؟
جوابم اینه:
آره
می مردم

آلن چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:17 ق.ظ

من واسه بازی پایه هستم.

آلن چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:19 ق.ظ

برای مابقی مطالب هم فردا نظر میدم.
الان خیلی خابم میاد. شرمنده.
ولی در کل پست خیلی خوبی بود.
توش خیلی امید داشت.

مسی ته تغاری چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:48 ق.ظ http://masitahtaghari.blogspot.com/

الکل گندم کور میکنه ! میدونستی حتما !

بازی رو هم اگه عمری باشه هستم

رژلب چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:50 ق.ظ http://www.delaraaaaam.blogfa.com

مسی ته تغاری چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:00 ق.ظ http://masitahtaghari.blogspot.com/

راستی از اضافه شدن بخش ثابت هم خیلی خوشحال میشم

دافی نگار چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:04 ق.ظ http://www.dufinegar.blogfa.com

این شد یه پست کرگدنی .... بازی رو منتظرم و خصوصا منتظر بخشهای جدید می مانم....

نیما چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:09 ق.ظ http://www.arezuhaye-aghaghi.blogfa.com

به قول دافی نگار اینو میگن پست کرگدنی !
شدید لایک میدهیم به کامنت دافی بانو و میگوییم که ما نیز بازی را هستیم خفن !

تو چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:29 ق.ظ http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

اصلا نفهمیدم. یعنی کلا نفهمیدم.
ببخشید من هر وقت میام تو وبلاگ شما بغض میکنم بی جهت.
هر دفعه هم میگم دیگه نمیام بخونمش اما باز میام.
الانم میخوام برم.همین!

وانیل چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:07 ق.ظ

لالیگا یعنی چی؟ من خیلی جاها این رو میخونم ولی معنیش رو نمیدونم.
یاد اون همه مرارتی که برای درست کردن چربی های شکمت کشیدی باش و به این راحتی ها دست نکش.

بی تا چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:17 ق.ظ http://khanoomek.blogfa.com/

می دونی که رابطه سالاد کاهو و ماست و الکل گندم کاملن عکسه؟؟
ما هیچ وقت خودمونو نمی بخشیم به خاطر فرمول اون محلول کذایی...

ارش پیرزاده چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:23 ق.ظ

هستم دوستم با بازیت
منم همین الان تصمیم گرفتم خودم لاغر کنم یادت میاد که تقریبا هم وزنیم ....

سمیرا چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:34 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

میگم مدتیه خبری از احسان جوانمرد نیست این دور و برها شایعاتی شنیدیم نمیدونم صحت داره یا نه؟
منم بازی هستیم(به لهجه پدر قبله عالم توی قهوه تلخ بخوانید)

رعنا چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:33 ق.ظ http://patepostchi.blogfa.com

میدونی که پایه بازی هستم ولی میشه پستشو خصوصی کنی؟ میترسم عصمت بابای آدم لکه ای چیزی ورداره. پای ناموس وسطه خوب

نینا چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:45 ق.ظ

حالا حالا حالا همه دستا به بالا تواین بازی وبلاگی
همه دستا به بالا

دختر قدیم چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:07 ق.ظ http://oldgirl.blogfa.com

فکر کنم اهنگ وبلاگ من بوده حضرت اشرف
(ایکن یک خوشحال از خود مچکر)

فرشته چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:31 ق.ظ http://surusha.blogfa.com

ضمن اینکه منم همونایی که کیامهر گفت...

منتظر بخش جدید هم هستیم.

lilita چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:33 ق.ظ http://lilitaa.persianblog.ir/

درود و عرض ارادت. منم دستا بالا آقا

محبوب چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:42 ق.ظ http://mahboob.persianblog.ir/

چدر خوب محسن که شبا کم می خوری و سالاد می خوری ... خوشحالم .. مطمئنم تا عید حتما به یه جاهایی می رسی و خیلی هم لذتبخشه

منم دستم بالاس برا بازی

فیس بوک خیلی باحاله .. منم خیلی نمی رم ولی خوبه ، مخصوصا برا دیدن اوضاعو احوال دوستایی که اون ور آبن

منم دلم تنگ شده برا احسان و رویا

طبیعت و موسیقی و بخش ثابت رو شدیدا مورد استقبال قرار می دهم

بی تا چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:57 ق.ظ http://khanoomek.blogfa.com/

الان مثلن این آخرین جمله رو گفتی که حسودیم بشه؟؟؟؟؟؟
شما تعریف کنید از شراگ انگار که از ما تعریف کردید...قدر زر زرگر شناسد داداش من...
پیکسار هم دیگه عددی نیس وقتی ما هستیم!

مجیدحمید چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:06 ق.ظ

سلام و درود بر بزرگ بلاگیان، فخر سایبریان، و امید کرگدنیان، شیخ محسن باقرلو.
ارادت همچنان باقی است.
تاییدات خاصه را برای آن مقام منیع و رفیع خواستاریم.
عزت مستدام.

م . ح . م . د چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:12 ق.ظ http://grove1.persianblog.ir

اول سلام بر جناب آقای :

کیارش آریانپور !
24 ساله تُرد و تازه !!
الهیه شایدم فرمانیه

م . ح . م . د چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:15 ق.ظ http://grove1.persianblog.ir

۱ . کرگدن جان یبار هم به یاد ما برو بالا ، چی میشه ؟!

2 . کار بسیار خوبی میکنی ، کرگدن من در عرض تقریبا 5 ماه 18 کیلو لاغر کردم ، 3 ماه برنجو تعطیل کردم ، شبها مثه شما سالاد بدون سس میخوردم و ظهرها هم غذا بی برنج میخوردم اما یطوری خودمو سیر میکردم ، روزی 1 ساعت هم میدویدم ... کرگدن اگر تو برنامه ی رژیم ورزش نباشه اگرم خیلی کم کنی 5 ، 6 کیلو میشه ، اما اگر ورزشو بذاری خیلییییییییییییییییییییییی بیشتر از این حرفها کم میکنی ...
من که تو رژیم بودم 3 ماه اول هیچی کم نشد اما ماه چهارم تقریبا 8 کیلو یهویی تو یک ماه کم شد ... پس اگر اولش هم کم نکردی نگران نباش ، چند ماه بعد یکدفعه جواب میگیری
پس دوییدن و دراز و نشست یا همون ورزش شکمو فراموش نکن ، روزی یک ساعت بتونی بدوی عالیه
اولش سخته اما بعدش خیلی عادت میکنی بهش

م . ح . م . د چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:20 ق.ظ http://grove1.persianblog.ir

3. ایشالله خدا شفاشون بده و سایه ی پر برکتشون رو سرتون باشه

4 . ما هم فیلی شدیم ، پریروز کلا یهویی با هم خیی جاها را فیلتر کردن و خیلی از سایت های معروفو ، ای تو روحشون !

5 . بابا موسیقی دان

6 . گل همیشه به آدم انرژی مثبت میده ، عالیه

7 . بذار عکسو میبینیم ، از اون عکس باحالا هم گذاشتی خیالی نیست

8 . ما که هستیم ، میرفستیم ... کلا هر بازی راه بندازی ما توش شرکت میکنیم

9 . دلم گرفته نازنین !

10 . گفتم عجبی کرگدن منو تایید کرد ، پس از اون موقع تا حالا وا نکرده بودی ! منم زیاد از فیس بوک خوشم نمیاد ، به نظرم وبلاگ خیلی بهتره

کاغذ کاهی(نازگل) چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:43 ق.ظ http://kooche2.blogfa.com

کرگدن عزیز خواهش میکنم ...
قابلی نداشت ...

اصل زحمتش رو علی (سرویا ) کشید

خوشحالم که خوشحالت کردم ...

از دیشب تا حالا صد بار وبلاگت رو باز کردم به امید اینکه کرگدنت رو اون بالا ببینم

کرگدن چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:45 ق.ظ

یه عالمه مرسی ...
یادم نمیره لطف هر دو تون ...

آناهیتا چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:00 ق.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

سلام.......من اومدم
دست من بالا
من بازی می کنم با افتخار

عسل و خربزه چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:02 ق.ظ http://www.khasal.blogfa.com

داداش اتفاقا من ۲هفته پیش رفته بودم سراغ البوم جوونایی های بابام...وای داشتم میمردم از خنده!!خیلی قیافه های توپی داشت مخصوصا با یکی از دوستاش!!باور کن اگه من بچه ی بابام نبودم...ودر عین حال هم نسل بابام بودم با دوستش دوست میشدم...خیلی خوشگل بووووووووووووووووووووووود و الانم که مثلا ۴۸ سالشه هنوز همون قیافه ی جذاب رو داره ولی زن داره

عسل و خربزه چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:03 ق.ظ http://www.khasal.blogfa.com

راستی ما هم بازی!میشود آیا

آناهیتا چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:05 ق.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

این سالاد خوردنو جدی بگیرید اگه الان آب نشه دیگه آب بشو نیست.کاش سیگار هم روزی 2تا میشد یکی صبح یکی شب!!
ای تف به گور.......مرض دارن فیلتر می کنن؟اون آرشیو واقعا حیف بود.خوبه که خوندم

از دست دادن این نسل طلایی واقعا جگر خراشه
خدا حفظشون کنه.

کیامهر چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:06 ق.ظ

مبارک باشه آقا
این خونه کم داشت این عکسو
حالا شد اولولون
هدر مبارک
دست نازگل درد نکنه

آناهیتا چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:10 ق.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

فک کنم عکس بابایی خودم از همه با حالتر باشه.
چون هم سنش زیاده هم در این دنیا می شناسنش.

ما آماده ایم

آقا موسیقی دوای روح انسانه.ازش غافل نشید.

ایرن چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:19 ق.ظ http://sanoovania.blogsky.com

الکل گندم رو بذار کنار تا رژیمت کامل بشه!شکمت زودتر کوچیک میشه ها!
عکس بابا رو هستم!

مامانگار چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:24 ق.ظ

..و بازهم دل نگاشته های صاف وپاک کرگدنی....
1-این دکترو همراه باداروخانه اش دادی به فنا.(آدرس دادی؟ کار گشتندگان امربه..ونهی از...آسان شد)
2-آینده متعلق به خوش تیپان و بی شکمانه..فقط شما ایمان داشته باش..
3-مادرشماچرا؟..آرزوی سلامتی برای همه مادرا وپدرا
4-دوریالیش دیر افتاده !!
5-خلقت ما ازصوت وآهنگه!..وقتی هماهنگ بشیم...برمیگردیم به سرچشمه مون...
6-گل به گل میرسه...میگه چه عجب ازاینورا !...
7-عالیه..اما یه تصمیمی بگیر که اجراش کنی.عکس روقبلا میذاشتی یه مدت..
8-ما میبینیم و لذت میبریم..
9-راه دور که نیستن ...کارش یه قراردیداره وبس !!
10-منم هنوز بافیس بوک مچ نشدم..اما تجربه اش خوبه بنظرم..

کاغذ کاهی(نازگل) چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:25 ق.ظ http://kooche2.blogfa.com

این اخوی تون التماس دعاش در چه حدیه ؟؟!!

کوشی حمید ؟؟! بیا ببینم حرف حسابت چیه ؟!

(این حرفا چیه ...ببینم اگه در حد وسع خودم باشه که در خدمتم ... اگه نه باید دست به دامن که نه ٬ دست به شلوار علی بشم ! )

مامانگار چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:26 ق.ظ

...از دست کامنت این آقا یاخانمی بنام تو....

کاغذ کاهی(نازگل) چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 ق.ظ http://kooche2.blogfa.com

آهان خب پس لطفن ایمیل بفرمایید ....

همونجوری مثل خودت ....

سهبا چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:39 ق.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام . خدا حفظ کنه مامان شما و مریم و همه مامانای خوب ماها رو ! گوهرهایی که بی بدیلند !

محبوب چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:56 ق.ظ http://mahboob.persianblog.ir/

امیدوارم هیجچ وقت ، هیچ پدر و مادری بیمار نباشن ... همیشه سالم باشن و بخندن که خنده شون یه دنیاس .
برای مامان تو و مریم با همه وجودم آرزوی سلامتی دارم

رها بانو چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:04 ب.ظ http://raha-banoo.persianblog.ir/

سلام
۱) ایول ! شما هم بله ؟!
۲) پس به امید رهایی !!!
۳) خیلی میترسم ... از این افول نسل پیشین که والدین ما هستند میترسم ... شما رو نمیدونم ولی من بدون وجودشون هیچم ... نفس هم نمیتونم بکشم ...
۴) فیلتر شدن در این چند وقته مانند نقل و نبات بین همه در حال تقسیم شدن است ! چیزه عجیبی نیست دیگه .
۵) موسیقی ... کریستین بوبن توی کتاب زن آینده یه جا گفته بود : موسیقی ما را از دروغ ِ گفتار رهایی می بخشد ... شاید به همین خاطرم هست که واسمون لذت بخشه ...
6) و من چقدر دلم تنگه برای این محشره عظما ...
7) عالیه ... گاو نر رو بی خیال ! ولی مرده کهن رو هستید حتماً !
8) بازی جالبی باید باشه ... ولی بابا ... بابای ما توی همون جوانی متوفق شد و رفت ... بابای من پیر نشد ...
9) پس همیشه مست باشید !!!
10) منم با فیس بوک زیاد حال نمیکنم . نمیدونم چرا ...

نینا چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:19 ب.ظ

هورااااااااا
این کرگدنه اومد چه جالب
دست درست کنندش درد نکنه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.