- 

برای آنها که ندیده اند : 

- 

پیییییییییری ... 

- 

آه اگر آفتاب ... 

-

نظرات 46 + ارسال نظر
آلن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:52 ب.ظ

اوووووووووووووووول

کرگدن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:53 ب.ظ

جان خودم تو توی شرکتتون از بیخ بیکاری !

کرگدن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:53 ب.ظ

عین خودم !!

آلن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:57 ب.ظ

به جان خودم ؛ از صبح تا حالا دارم وبلاگا رو می جورم.
از بس که حوصله ام سر رفته از بیکاری.

آلن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:00 ب.ظ

تو هم که هم بیکاری و هم تمبل.

بابا یه دو خط بنویس ؛ بذار یه خورده زمان سپری بشه.
البته خدا رو شکر دیگه چیزی به اتمام ساعت کار باقی نمونده.

رها بانو یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:24 ب.ظ http://raha-banoo.persianblog.ir/

اولن درود بر دو عدد بیکار : آلن و کرگدن !!!

امید آنکه بنده پیر نشوم ... یعنی به پیری نرسم ...
آفتاب هم برای نورافشانی تبعیض قائل میشه توی این دوره زمونه ... ای روزگار !

آلن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:29 ب.ظ

به نام خدا و درود به رها بانو

میگم محسن ، مهسا توی پست قبلی چه توضیحات قشنگی داده خدائیش.
کف همایونی مان برید.

آلن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:30 ب.ظ

این تازه از خاب بیدار شده ، اینهمه حرف زده.
اگه وسط روز بود ، چقدر حرف می زد.

کرگدن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:32 ب.ظ

آره !
ناشتا قد ۵ تا آدم زنده حرف زده !!

مهسا یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:37 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

محسن این جمله‌یی که الان گفتی یعنی چی آخه؟

«ناشتا قد ۵ تا آدم زنده حرف زده !! »

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آلن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:37 ب.ظ

خنده دار اینجاست ، که تو پرسیدی نظرتون در مورد نحوه نوشتن من چیه ؟
اون برداشته در مورد پیژامه توضیح داده و اینکه زمونای قدیم آدما یه دست لباس داشتن یا دو دست.
سر صبحی از خاب بیدار شده و یه کلمه فارسی توی وبلاگت خونده. دیگه شروع کرده در موردش رساله نوشتن.
آخه بگو ، خواهر من ، تو اول ببین داستان چیه ، بعد بشین یه طومار ردیف کن.
من چقدر بیکارم که نشستم همه حرفاشو خوندم.

مهسا به آلن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:41 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

ببین من خودم گفتم که الان بیدار شدم . دیگه دلیل نشد بل بگیری حرف خودم رو علیه من که! وادارم نکن یه کاری کنم که کف همایونی‌ت بریدن که سهله تسمه پاره کنه هاااااااا . دست به شانتاژم هم که می‌دونی خوبه!

بعد این جمله‌ی آخری اصلن هم تهدید نبود . جنبه‌ی خبررسانی داشت فقط!

کرگدن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:41 ب.ظ

دقیقن !
هرررررررررررررررر !!

مهسا به آلن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:42 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

هاااااااا دیدی همه‌ی کامنت‌ها رو درست نخوندی . واحه گفته بود که پیژامه کلمه‌ی فقانسوی‌یه . این توضیح در مورد کامنت واحه بود

کرگدن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:43 ب.ظ

مهسا جان !
برادر زادهء گلم !
شما برو دست و صورتتو بشور
بعدم صبحونه تو بخور
آااافففرین دختر خوب !!

رها بانو یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:45 ب.ظ http://raha-banoo.persianblog.ir/

آخ جووووووون !!! دعوا ! مهسا جون بپر گیسهای آلن رو بکش ! آلن تو هم واینستی نگاه کنیا !!!

مهسا یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:46 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

نمی‌خواااااااااااااممممممممممممممم!
دههههه!

من بابایی‌مو می‌خوام الان!
عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر!

رها بانو یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:46 ب.ظ http://raha-banoo.persianblog.ir/

ااااااا کرگدن جان ! جداشون نکن دیگه ! چرا میخوای اوضاع رو آروم کنی ؟!!!! ما عاشق اغتشاش هستیم !!! به حرف کرگدن گوش نده مهسا جون ! اون کاری رو که گفتم انجام بده !

کرگدن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:47 ب.ظ

اول صبحی
عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر !
عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر !
نکن بچچه سرمون رفت !!

مهسا یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:47 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

آلن تو گیس داشتی؟
من چرا تو عکسات ندیدم پس؟

رها بانو یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:47 ب.ظ http://raha-banoo.persianblog.ir/

گریه نکن عزیزم ! مهسا جون برو جلو من هواتو دارم !

کرگدن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:48 ب.ظ

خیر سرم لینک گذاشتم
که مللت برن هنر عکاسی مو سیاحت کنن !
انقد کولی بازی در میاری که بحث اصلی گم میشه !
الحق که یه دختر بابلی چادر به کمر بستهء اصیلی مهسا جان !!

رها بانو یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:49 ب.ظ http://raha-banoo.persianblog.ir/

حالا گیس که نه ! منظورم همون دو تا دونه شیویت بود !

مهسا یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:49 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

اول صبحی چیه؟ خوبه اون‌جا چاهار - پنج بعد از ظهره الان هااااااااا .
منم اصلن دلم می‌خواد عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر! عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر! کنم . به تو چه!

رها بانو یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:50 ب.ظ http://raha-banoo.persianblog.ir/

ما بریم ! شما دوستان رو هم به آرامش دعوت می کنم ! مزاح فرمودیم . امیدوارم به دل نگرفته باشید ...

مهسا یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:51 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

نه گناه داره رها بانو جان . حیفه . کچل می‌شه . اون‌وقت دیگه نمی‌شه بهش گفت کابوی . باید بهش گفت کرگدن!

رها بانو یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:53 ب.ظ http://raha-banoo.persianblog.ir/

باشه مهسا جون ! هرچی تو بگی ... ما صرفن نقش تماشاچی و آتیش بیار معرکه رو در اینجا ایفا کردیم !

مهسا یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:55 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

محسن یعنی تو واقعن می‌شی بابای نمونه! بچه‌ تازه از خواب بیدار شده رو که این‌جوری باهاش رفتار نمی‌کنن که! مخصوصن اگه بچه‌هه به دخمل عموی جیگرش رفته باشه . باید کللی نوازشش کنی و نازش رو بکشی نه این که بگی عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر! نزن سرم رفت ! برو یه ذره از بابایی من یاد بگیر چه بابایی‌یه خوبیه داد نمی‌زنه سرم هیششششششششششش وخت

کرگدن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:56 ب.ظ

آخه بچچه داریم تا بچچه !

مهسا یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:58 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

رها بانو جان شما هر چه‌قدر که دلتون خواست آتیش بیارین . الان هم اگه نشد ما می‌گذاریمشون جزو ذخیره‌های ارزی!!!!!!! بعدن از خزانه‌ی همایونی می‌کشیمشون بیرون و استفاده می‌کنیم ازشون

مهسا یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:59 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

ها منظورت اینه که بچه‌ی یک عدد کرگدن عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر!
نمی‌زنه هیچ‌وقت؟

مهسا یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:00 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

خب راست می‌گی البته از جهاتی . اون با شاخش می‌گذاره به نشیمن‌گاه همه!

آلن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:12 ب.ظ

من یه دو دقیقه نبودم ، ببین چه الم شنگه ای راه انداختیا.

به جای این حرفا برو عکسای هنری کرگدن رو نگاه کن.
اون عکس پیری رو واسه امثال تو گذاشته، ای گمراه.
یعنی اینکه اون آینده ته.
حالا باز سر هیچ و پوچ دعوا راه بنداز.
تو بلاد کفر که هستی لااقل اهل تدبر باش.
اینا همه نشانه اس از برای تو.

در ضمن رها بانو ، به دل نگرفتیم. خاطر همایونی مان منبسط شد تازه شم.

مهسا به آلن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:17 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

من رو بگو که گفتم حیفه اون چار تا خال شیویدت رو نکشم کچل می‌شی . بی‌خودی دلم برات سوخت! نمی‌دونستم می‌آی و ایییییییییییین‌جوری می‌تازوونی بهم! الان چنان گیس و گیس‌کشی راه بندازم که . تو فقط منتظر شانتاژ باش! خب؟

مهسا به آلن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:18 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

تازه عکس‌های عمو جونم رو هم همون اولش دیدم و همون‌جا واسه‌ش کامنت هم گذاشتم

کرگدن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:18 ب.ظ

یادم باشه دیگه این ساعت
که تو مثل اژدها از خواب پا میشی
آپدیت نکنم !

مهسا یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 05:26 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

این‌جا الان یک عالمه از اون آیکون‌های جیغ و سوت و دست و خنده‌ی شیطانی و قهقهه‌ی پرشین‌بلاگ رو می‌خواد فقط!

ما کلللللللللی محظوظ شدیم از فرمایش شما در این کامنتتان عمو جان

آلن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:12 ب.ظ

خوبه که محسن به باطنت پی برده.
من که از اولش هم می دونستم.
حتی تذکر هم دادم که اون عکس هالوین بخاطر گریم نیست. باطنش کللن این شکلیه.
ولی خب . هنوزم دیر نشده.
همین که کرگدن متوجه شد که توی این ساعت نباید آپ کنه خودش کافیه.
اصلن کاشکی میشد آپ های کرگدن فقط تو مملکت خودمون قابل مشاهده باشه.

من هیچی بهت نمی گم. برو و به عکس پیری فوتوبلاگ کرگدن خوب نگاه کن. امیدوارم که تاثیر داشته باشه واست.

مهسا به آلن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:24 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

آلن مثل این ‌که یادت رفته از من درخواست یه مستشار مخصوص به عوض یادگاری خواسته بودی که تازه تو استخر هم قرار بود بهت تحویل بدم هاااااااااا .

حالا تو باطن من رو در همون نگاه اول دیده بودی دیگه قرار نبود تو بوق و کرنا بکنیش که! قرار بود بین خودمون بمونه . منم به کسی نگم که عوض یک مستشار ثابت یه قرار داد با شرکت مزبور می‌بندم که مستشار رو هی مطابق میل حضرت همایونی هی دم به ساعت آپ‌تودیتش کنن

آلن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:30 ب.ظ

جون مو راس میگی ؟
ها . پس مو با تو دوستوم.
( به شیوه برزو خان)

مهسا به آلن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:34 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

به شیوه‌ی برزو خانه دیگه هان؟
تو فقط دست از پا خطا کن . منم اگه به نازخاتون نگفتم! تازه از مستشار هم خبری نیست

آلن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:37 ب.ظ

گفتوم اسم نازخاتون رو به زبون نیار .

مهسا به آلن یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:09 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

نه که من خارج نشینم و با اهالی فقانس هم نشست و برخاست داشتم و دارم . و تازه خانوم هم هستم و نه آقا!!!!!! نازخاتون دوست منه! کللن شما الان چیزی نمی‌تونی بگی

آناهیتا یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:51 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

ببخشید که نگرانتون کردم.از لطفتون ممنونم

بی نام یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:33 ب.ظ

تو این سی تا نظر غیر از آلن مهسا و رها بانو کسی دیگه نبوده نظر بده!؟!؟

مهسا به جناب بی‌نام یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:09 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

نه خیر عزیز جون . شما مشکلی دارین با این مساله؟
رها بانو که از اسمشون معلومه رها هستن و آزادن!
آلن هم که ترکیبی هستن از حضرت همایونی و برزوخان!
منم که این جا کامنت‌دونی وب‌لاگ عمو جونمه و یه جورایی سرقفلی دارشم . حرفیه؟!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.