ها ؟ تو چی میگی ؟

راست و حسینی  

و بی تعارف و شعر و شعار 

نظرتون راجع به مضمون این پست ویولت ( مخصوصن چن خط آخرش ) چیه ؟ 

-

نظرات 41 + ارسال نظر
پاییز بلند چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:04 ب.ظ

اول
.
.
.
.

دروووووووووووووووووووووووووووووووووووووووود

پاییز بلند چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:04 ب.ظ

دوم
.
.
.
.
ذوق مرگ شدم

پاییز بلند چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:07 ب.ظ http://www.paizeeboland.blogsky.com

سوم
.
.
.
.
برم بخونم بیام نظر کگارشناسیمو بیان کنم٬ اما میدونی چیه محسن اصن حس خوبی ندارم٬ میترسم برم بخونم٬ خبر بدی بشه...
دلم شور افتاده!
سعی میکنم برم بخونم

ms چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:32 ب.ظ http://absolutly0.blogfa.com/

از چش و چال و لب و ابروی کمان و اندامه مانکنی و این چیزا که بگذریم ...
ما آدما ...
یه دل هم داریم
که دیده نمیشه
ولی باید ببینمش ...

ms چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:34 ب.ظ

بعضیا سادن
یعضیا خط خطی
بعضیام چار خونه
مهمه ؟
مهمه
نمیگم نیست
جنسمون چی ؟؟

پاییز بلند چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:34 ب.ظ http://www.paizeeboland.blogsky.com

میدونی محسن
راست و حسینی ..
شاد کردن دیگران خیلی خوبه حتتی اگه با یه حرف تمجید یا یه جمله ی ساده باشه٬ بابام همیشه بهم میگفت بچچه تو چه مرگته همش قربون صدقه همه (اناث بیشتر) میری؟! من میگفتم مگه چی ازم کم میشه؟ خرجش یه جمله ی محبت آمیز که باعث شادی میشه و هر وخت یه نفرو بتونی شاد کنی بهترین کار تو تمام عمرت رو اتنجام دادی... بگذریم که بابا همیشه میگفت بچچه زشته اینقد قربون صدقه زن و بچچه مردم میری
.
.
.
ولی خداییش این روزا کی مث اون دخترس که ویولت نوشته؟ طرف اگه اونجوری ام باشه میگن تلاونگ مالی میکنه در چجهت رسیدن به اهداف بزرگی مث شهردار یه شهر کوچمولو شدن و بعدشم به دست آوردن مال و منال مادر شوهر هرچند نصف باشه اما مو کندن از خرس غنیمته

هیشکی! چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:40 ب.ظ

سلام داداشی..


آپ کردم داداشی

پاییز بلند چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:40 ب.ظ http://www.paizeeboland.blogsky.com

یه سوال ؟!
مثلن خود تو٬ آره خود گنده بکت!
اگه من بهت بگم هی ی ی گودزیلا تو بهم میگی جانم عزیزکم٬ پری دریایی من٬ چی میگی ای زیبا رخ خوش قواره ی شیرین سخن؟!
.
.
.
توجه کردی اگرم از صدق دل بگی٬ میگن این یارو گلابی حتمن میخواد شهردار شهر کوچمولوشون بشه که پاییز رو تحویل گرفته!
.
.
.
.
ما که رخصیدن یاد نداریم٬ اما به ساز دل صاب مردمون برا همه حرکات موزون انجام میدیم برا بعضیا ا ا ا ا بیشتر! باشد که همه رستگار شویم
.
.
.
قربررررررررررررررررررونتون ن ن ن ن ن ن ن ن ن برم من الهی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی

پاییز بلند چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:53 ب.ظ http://www.paizeeboland.blogsky.com

راستی یه چیز مهم و حیاتیم بگم بعد دممو بزارم رو کولمو بزنم به چاک
.
.
.
.
ببین داداش من بعضیا یه چیزایی ندارن ولی به جاش یه چیزای دیگه ای که بهتره دارن باید چش بصیرت داشت و اون چیزای نداشته رو ندید و به جاش اون چیزایی که بهتره اما تو چش نمیاد رو دید موتووجه منظورم که شدی داداش
.
.
.
دو اون بابایی که رفت اون خانومو گرفت گرم٬ بغش آباد٬ درکش بالا بوده و آدمی نبوده که فقط اون چیزایی رو ببینه که اون خانومه نداشته٬ یه سری چیزایی رو از رو حدسیات دیده که اتفاقن درست هم بوده..
.
.
.
به پای هم پیر بشن

پاییز بلند چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:09 ب.ظ http://www.paizeeboland.blogsky.com

نتیجه ی اخلاقی سیاسی عبادی:

۱) تو دانشگاه همیشه دنبال کیس های کریه و بد صورت باش.. چرا؟ (اخر این کامنت به صورت فشرده عرض میکنم)


۲) همه ی اونایی که خیلی زشتن فقط شهردار میشن و این شهرداره شاید یه روزی دری به تخته ای خورد آقا هم عنایت فرمودن شد ریس جمهور منتخب مردم!



۳)مگه میخوای صورتشو.... توبه اسفغفرالله! آدمو به چه کارای مجبور میکنین!


۴) طرف بَر و رو نداره٬ زبون که داره! ماشالله هزار ماشالله هم زبونش به اندازه ی یه کارخونه تولیدی دسمال ابریشمی مرغوب کاربرد داره اونم با هزینه ی کم و اطمینان بازگشت شود علی الحساب!


پی نوشت فشرده:

ای جوانان همیشه در صحنه و انقلابی٬ های ی ی ی ی ٬ با شمام:

بدبخت چیه افتادی دنبال این بچچه سوسولای مو سیخ سیخی٬ با کللی میکاپ و زد و بند و ژل و مایعات و جامدات و گازها این شکلی شدن٬ اندامم که قربونش برم فقط برای تحریم و ضربه زدن به اسلاتمه و ولا غیر! امااااا این فاطی کوماندوها و زشت ها (عامیانشو گفتم وگرنه طشت نیستن) مث جوجه اردک زشت میمونن٬ الان اینجورین ولی یه مرتبه و به صورت تصاعدی میشن قو! اونم چه قوی جیگری ی ی ی ی ی ی ی!!!
هم حالشو میبری٬ هم دنیاتو داری و هم آخرتتو٬ رستگارم که میشی٬ شوهر شهردارم هستی٬ در آینده هم میشی همسر ری ایس جومهور منتخب مردم٬ دیگه چه مرگته؟

پاییز بلند چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:23 ب.ظ http://www.paizeeboland.blogsky.com

اصن یه مثال صاده براتون بیارم که مساله کللن باز بشه براتون٬ همین مموتی خودمون٬ آره دیگه همین آقای دکتر!
همه صورتشو دیدن٬ اما همسر بانو خاومچیش! یه چیزای دیگه هم حتمن دیده بود ولی خوب چش بصیرتش کار کرد و مموتیه مارو که هیچ داف شاخی تو دانشکاه تفم روش نمینداختو تور زد! الانم هم دنیا رو داره هم آخرت! هم با از ما بهترون سوار بر مسلمین که ارتباطات غیبی با خدا و دم و دسگاه ولایت و عرفان اینا دارن٬ جیک تو جیکن!
فک کن اگه الان تو زنش بودی! قپی نیاااااااااااااااااا
میدونم که قند تو دلت آب میشه وختی حتتی بش فک میکنی (منحرف از اون جهت نمیگم) از این جهت که میتونستی به مردم خدمت کنی

فریق چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:48 ب.ظ http://owl-snowy.blogsky.com

سلام
اولا بی‌تعارف میگم و به دور از شعار، اما اگه شعاری به نظر میاد واقعاً نخواستم شعار بدم.
این‌که آدم زیبایی‌های دیگران رو ببینه و این حس رو به اون شخص هم بگه، باعث حس خوب و شیرینی در طرف مقابل می‌شه. در واقع اگه فکر کنیم و در مساله عمیق بشیم، می‌بینیم که این‌که واقعا با دیگران راحت نیستیم و یا معترضیم و یا از آن‌چه اطرافمان می‌گذره ناراضی هستیم، به این دلیله که واقعا ما رو اون‌جوری که باید، و اونجوری که حس می‌کنیم هستیم نشناختن. هر کدام از ما خوبی‌هایی داریم که اگه از طرف یک نفر دیگه به اونها اشاره بشه، این خوبی‌ها تقویت می‌شه، حس خوبی پیدا می‌کنیم و شادی بیشتری حس می‌کنیم. از این نظر من کاملا با این قسمت موافقم.
با قسمت دوم، یعنی همان چند خطر آخر هم، کاملا موافقم از این نظر که:
از این نظر که درون انسان تا زمانی که کینه و حسد درونش باشه ناراضی و ناآرامه. ببینید، درسته که حس انتقام هم شیرینه، درسته که ما آدم‌ها دوست داریم مزه خشم و انتقاممون رو به کسانی که باعث زجر و ناراحتی و حتی شکست ما شدن بچشونیم، اما بخواهیم یا نخواهیم، درون انسان زمانی پاک می‌شه که اثری از نفرت و کینه درون اون نباشه. زمانی می‌تونیم دیگران رو دوست داشته باشیم و حتی خودمان رو دوست داشته باشیم که بتونیم اون‌ها رو ببخشیم، بتونیم به جای بدی‌ای که به ما کردن، به اونها خوبی کنیم و اگر هم نتوانیم خوی کنیم، لااقل به فکر انتقام نباشیم و ببخشیم.
دورن انسان چیز عجیبه، افکار ما نسبت به دیگران، به خودمون برمی‌گرده، در مورد اونها خوب فکر کنیم، به خودمون خوبی کردیم، بد فکر کنیم به خودمون بدی کردیم
لطفاً فکر نکنید شعار دادم. واقعا به این چیزها معتقدم، حتی اگه تا حالا نتوسته باشم به اونها عمل کنم.

آلن چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 05:52 ب.ظ

من دیدم کسایی رو که اینطوری رفتار کردن و البته نتیجه (خوب) ش رو هم دیدن.
ولی واقعن برای من سخته که اینطوری باشم.

کیامهر چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:03 ب.ظ

این که با کسانی که با آدم بدرفتاری می کنند
خوب برخورد کنیم کار سختیه
این که در هر شرایطی مثبت نگر باشیم
و از فقط زیبایی ها رو ببینیم کار خوبیه
ولی خیلی سخته

فرشته چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:07 ب.ظ http://feritalkative.blogfa.com/

وقتی باطن ادم قشنگ باشه خیلی دوست داشتنی تره!
حتی اگه ظاهر زیبایی نداشته باشه زیبا به نظر میرسه !
راجب جمله های آخر هم مامان من اینطوریه من خیلی دلم میخواد یاد بگرم ازش خب کار خیلی سختیه ولی غیر ممکن نیست بالاخره از یه جایی باید شروع کرد ...

سال صفری چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:09 ب.ظ

بی تعارف و شر و ور و اینا من قبولش ندارم.
من نمیگم بدی رو با بدی جواب داد اما هیچ جوره طرفدار خوبی کردن به جاش رو نیستم. یعنی میخوام بگم الان نود و نه و نه درصد مردم ( در راس اونا خودم) بیشعور تر از این شدن که اینجور خوبی کردنا اونم در جواب بدی حالیشون بشه.
البته ممکنه کسی که واقعا اینجوری باشه ( که شک دارم باشه ) رو تایید یا حتی ستایش کنم اما خودم نه اهلشم نه فکرشو میکنم اهلش بشم.

وروجک چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:20 ب.ظ http://jighestan.blogfa.com

این ایمیل رو منم داشتم خیلی جالبه
من امتحان کردم خیلی لذت بخشه وقتی یکی باهات بد رفتاری کنه ولی بهش خوبی کنی
ولی واقعا کار سختی هنر می خواد و کنترل اعصاب
این دختره هم صیاثت خوبی داشته برای جذب اطرافیانش
ولی کاملا نقطه ی مقابل منه من شاید قیافه م طوری باشه اطرافیان جذبم بشن اما اخلاقم خیلی بده

مهسا چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:39 ب.ظ http://www.mlovegod8.blogfa.com

بی تعارف و شعر و شعار:
هوای مادر شوهر رو داشتن ادم رو پول دار میکنه...


متنفرم از ادمایی که همش از ادم تعریف میکنن،تعریف این جور ادما حقیقی نیست،حالم به هم میخوره که مثلا یکی هر روزِ روز بهم بگه ابرو کمون مثلا

گل گیسو چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:45 ب.ظ http://gol-gisoo.blogsky.com/

خیلی سخته بعضی مواقع که مثبت فکر کنی و با کسی که در حقت بدی میکنه خوب باشی
حتی افرادی هم که صبور هستن گاهی کنترلشونو از دست میدن

سحر چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:13 ب.ظ http://dayzad.blogsky.com/

ی چیزی بگم داداش محسن! ی بنده خدایی چند وقت پیشا راست راست تو چشام نگاه مرد و گفت تو چرا اینقدر زشتی؟
کف کرده بودیم بسی زیاد!
منم همینجوری بهش زل زدم و گفتم: راست میگی؟ البته خودمم میدونستم!
اما همون حرفش باعث شد تا چند روز فکرم مشغول بود و ناراحت و عصبی! با خودم میگفتم اگه اینقدر زشت باشم دیگه هیچکس بهم حتی نگاه هم نمیکنه!
اما بعدش گفتم به درک! اگه آآآآدددممم باشه عاشق خودم میشه نه ظاهرم!
بعدا با اس ام اس ازم عذرخواهی کرد اما دلمو شکوند خیلی!
تو جای من بودی چی میگفتی آخه بهش؟
منم بهش اس زدم دل شکستن هنر نمیباشد...

نیما چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:41 ب.ظ

یه زمانی خودم همچین فکری داشتم حدود یه ماه بعد فهمیدم اینکه خوبی کن و خوبی ببین کلا تویه قصه هاست .

در ضمن اون که "شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند
عشق بورز به آنهایی که دلت را شکستند
دعا کن برای آنهایی که نفرینت کردند
و بخند که خدا هنوز آن بالا با توست "

چیز شعر محض ! جمله ی قشنگیه اما یادم نرفته که جمله های قشنگ جاشون تویه کتابای صحافی شده ی قشنگه . همونا که جاشون تویه قفسه ی کتاباست . همونا که قهرمان فقیر داستان آخرش میشه بچچه مایه دار بی غم و غصه . همون کتابا که خوندنشون فقط واسه اینه که آخرش بگی : "اینم از این ، بریم سر بدبختی خودمون"

نیمه جدی چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ب.ظ http://nimejedi.blogsky.com

حتما این کارا خوبن ولی خب من قبولشون ندارم. به نظرم :مشت در برابر مشت! چرا ؟ چون بعدها در جواب نامردی های طرف مقابلت میگی منم حالشو گزفتم و دلت خنک میشه !
میدونین این تو داستانا یا بهتره بگم تو افسانه هاست که طرف در مقابل دل پاک و بی ریاش جذب خوبی و نعمت می کنه! امروز آدمای خوب گاگولی بیش نیستن. ..
مشت در برابر مشت!
باور کنین این روزا به همین خشنی که نوشتم فکر می کنم!

نیمه جدی چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:02 ب.ظ http://nimejedi.blogsky.com

خدا هم حتما هست دیگه! چه میدونم... راست میگه کیامهر یه مشت گلادیاتورو ریخته این وسط از جنگیدنشون برا زندگی کیف می کنه ! این روزا تصورم از خدا چیزیه شبیه یه بیمار سادیستی! ( همین الانه که سنگ بشم!)

م . ح . م . د چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:17 ب.ظ http://www.baghema.blogsky.com/

یک زمانی نمیگم مثه اون دختر نه ، یک درصد اون فک میکردم و جز خوبی از هیشکس هیچی نمیدیدم و هرچی ترین های خوب بود برای همه تصور میکردم اما الان نه ! منم مثه نیما میگم این حرفا جاش تو کتاب قصه هاست ... الان وضع متاسفانه طوری شده که همه را به چشم بد میبینم تا زمانی که خوبیشون واسم ثابت نشه !

واحه چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:44 ب.ظ


صددرصد با نیما و دکتر م . ح . م . د موافقم.

کلا شعار دادن و حرف زدن ساده ترین کار دنیاست، فکر نکنم در دنیا کاری ساده تر از شعار دادن وجود داشته باشه...

دختری از یک شهر دور چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:50 ب.ظ http://denizlove.blogsky.com/

خوش بحالش که دل به این بزرگی داره...
من که ندارم اما کاش یه ذره از مهربونیش رو به من بده...

سوسک سیاه! چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:22 ب.ظ http://sooksesia.persianblog.ir/

راست حسینی نظرم اینه طرف باس گاگولی اسکلی ژیزی باشه که انقده بزنن تو سرش هی لبخند بزنه

ماهی تنگ بلور چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:35 ب.ظ http://parspalace.persianblog.ir/

ولی خوب باش که خدا اون بالاس!!!؟اگه نبود چی؟نه مخالفم خوف و خفن
به نظر من نه انقد خوب باش که احمق به نظر بیای نه انقد بد که عقده ایی
تازه ما شیعیه ی علی هستیم باید جاذبه و دافعه داشته باشیم یعنی چی همه رو دوست خودمون کنیم؟از همه تعریف کنیم که دوستمون باشن
عمرا
اصلا من حال میکنم با بعضی ها دشمن باشمهمون عقده ایی دیگه

بهنام چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:37 ب.ظ http://www.delnevesht2011.blogfa.com

پستش که عالی بود و ممنون از لینک دادنت...
ولی در مورد ظاهر نگری افراد یه پستی تو اون وبلاگ خدابیامرزمون داده بودیم قبلآ...
خب از ظاهر خیلی ها میشه به باتنشون هم پی برد ولی به نظرم این دلیل نمیشه که وقتی یه نفر ظاهر درست و درمونی نداره تموم پل های رابطه رو رو سرش خراب کنیم و مسخره اش کنیم و به انزوا بکشونیمش هرگز...
فقط میتونم بگم امیدوارم یه روز برسه که ما درون را بنگریم و حال را...
امیدوارم درونمون زیبا و دلنشین باشه...
خدا وکیلی راست و حسینی گفتم بی شعار (البته یه مصراع شعر گفتم توش ببخشید!)
شرمنده من هنوز نرسیدم به باور های محمد و نیما و فکر نمیکنم که این چیزا جاش تو قصه هاست...

فرناز چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:48 ب.ظ http://www.zolaleen.persianblog.ir

ظرفیت زیادی داره و البته همش به ایمان و باور آدمها ربط داره ولی من می گم باید ظرفی ادمهارو بسنجی راستش بصورت عام و صد در صد موافقش نیستم

پروین چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:18 ب.ظ

محسن آقای عزیز سلام عرض شد.
این ایمیل به نظر من خیلی آرمانی و خوش بینانه است. چیزهایی که در انتهای این پست اومده، دستورهای دینی ما هم هستند: خوبی کن در مقابل بدی، ارتباط برقرار کن با کسی که از تو برید، و ...... اما اینکه بخواهی اینها رو به فعلیت بیاری...... اگه واقع بین باشیم، خیلی خیلی سخته.
انکار نمی کنم خیلی ها اینجوری اندو مثلا مامان من دقیقا تجسم واقعی این حرفهاست. برات یه مثال بزنم. یکی از دوستهای نزدیکش سالها پیش، یکبار که اومده بود خونه امون، دستبند طلای خواهرم رو از تو اتاقش برداشت (سختمه بگم دزدید. نه که میشناسمش) بعد که گیر افتاد، تنها حرف مامانم این بود که ای خدا.... ببین چقدر این زن بیچاره تحت فشار مالی بوده که حاضر شده دوستی امون رو اینجوری زیرپا بذاره. و به دوستی اش با او هم ادامه داد. اول ماها همه مخالف بودیم. اما یواش یواش همه یادشون رفت و این خانم قشنگ تو زندگی امون باقی موند. هیچ وقت هم البته درباره اون جریان صحبتی نشد ........
خلاصه که میخواستم بگم انکار نمی کنم آدم هایی با این درجه از گذشت و خوبی وجود دارند، اما نادرند. بخصوص در سنین جوانی. گذر عمر در مورد خیلی ها حساسیت هاشون رو به مسایل کم میکنه و یه جور فرهیختگی و مناعت طبع در اونها ایجاد میکنه که باعث میشه عکس العملشون در مقابل بدی، ملایم تر باشه. اما یه دختر مثلا دبیرستانی که بیان و جلوی همه بهش بگند تو چقدر زشتی و بعد اون نه از روی استیصال و ناچاری و یا فرضا برای رو کم کنی، بلکه با عشق و علاقه بگه اما تو برخلاف من خیلی زیبایی، به نظر من اگر راست باشه و اتفاق افتاده باشه، از روی صداقت نبوده.
خیلی بدبینانه بود نظرم اما فکر میکنم واقعیت متاسفانه بیشتر اینطوریست.

خدیجه زائر چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:24 ب.ظ http://480209.persianblog.ir

سلام..........نمیدونم ایا باور می کنین یا نه؟.اما من امتحانش کردم.....میدونین مثل خوردن یه چیز تند با طعمی غلیظ و متفاوته.اولش تلخ و ازار دهنده اس اما کم کم عادت می کنی و اخرش ارامشی در خودت احساس می کنی که مثل نسیم به اطرافت هم اثر می کنه........من سالها حسرت ازارهائی رو که دیده بودم خوردم هیچ تغییری حاصل نشد فقط روحم مثل سرب سنگین و دردناک شد.در یک لحظه ی قشنگ تصمیم گرفتم همه ی اونا رو بخاطر خودم ببخشم. وای هنوز با یاداوریش سبک میشم.
این کارا با شعار عملی نمیشه به نظر من خودت باید بخوای.مثل تسلیم شدن برای کشیدن دندون کرمو و دردناکه.باید خودت امتحانش کنی......وقتی شروع کنی معمولا بازگشتی نیست.......شاید از بعضیا دلخور بشم اما کینه.........دیگه نه.بقیه ی لحظه هام رو فقط دوس دارم با عشق و ارامش رنگ کنم.
ممنون محسن جان برای پیشنهادت.......

[ بدون نام ] چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:26 ب.ظ

یه دل بزرگ یه قلب مهربون یه چشم زیبا بین میخواد
خدا بهممون بده .یا لااقل خداکنه بتونیم
بدستش بیاریم.خیلی زیبا بود
مرسییییییی
یاحق...

هومن چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:33 ب.ظ

در مورد چهار خط آخر...

مسیح که نیستم من، ولی سعی می کنم اعمال و افکارم براساس همچین تفکری باشه؛
چون معتقدم که اولین و مهمترین اثرش روی خود فرده و پیش از هرچیز خود فرد رو به آرامش روحی می رسونه.

سعی می کنم...

دختر ایرونی چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:46 ب.ظ http://iranian-girl22.blogfa.com

نمیدونم چی بگم ولی انگار این توی ذات ما آدمهاست که وقتی به چیزی یا کسی نگاه میکنیم اول از همه عیب و ایرادهاشو ببینیم
معمولا اونایی که زیبایی هارو می بینن کلا زندگی رو آسون تر میگیرن
چون زیبا دیدن باعث میشه هیچ چیزی مشکل یا سخت به نظر نرسه
با این همه مشکلات ریز و درشت دنیای امروز کار سختیه ولی غیر ممکن نیست!

مهدی پژوم چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:49 ب.ظ http://mahdipejom.blogsky.com

سلام آقا...
متن لطیفی بود و همین مهم و ارزش مند است. نقدهای دوستان را هم خواندم اما زیبایی نوشته و احساس را نمی شود انکار کرد...

پارسی پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:25 ق.ظ http://kamel.blogsky.com

دوستان کسی از آقای چنگیزی خبری نداره ؟ !! مدتهاست که سایت admin آپ نشده نکنه به خاطر پست قبلیش گرفته باشنش ... من خیلی نگرانم ....

بابالنگدراز پنج فوتی پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 01:11 ق.ظ

چرند...
اون چند خط آخر شعار محضه

بلندیهای بادگیر پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:06 ق.ظ http://bolandihayebadgir.blogsky.com

زیبایی چهره ی به ذات و نفس درونی
اون شخص بستگی داره.

مریم پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:30 ق.ظ http://mazhomoozh.blogfa.com

این کاری که گفته خیلی سخته. من فقط می تونم این کارو واسه کسایی که خیلی دوسشون دارم ولی اذیتم کردن انجام بدم و لا غیر.

فرزاد شکپوی پنج‌شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 06:34 ب.ظ http://shakpouy.blogfa.com

یه مشت چرت وپرت حرفایی که زدنش آدما رو خوشگل و تو دل برو می کنه اما به نظرم همش ، همـــــــش مزخرفاتی بیش نیست. شده قضیه مسیح که گفته هر کی زد طرف چپت صورتتو برگردون یکی هم بزنه طرفه راستت! این کار ابلهاس

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.