یک هفت شماره ای دیگر ...

1- عمر آدم علارغم اینکه طولانی به نظر می رسد خیلی کوتاه است ... مثلن خود من ، چشم به هم زدم سی و شیش سالم شد ... و دیگر چیزی نمانده همسن آرش ناجی که اواخر عمرش است بشوم ! ... بعد از سن آرش هم که دیگر سرازیری ست ! ... از شوخی گذشته چقدر حیف که آدم در طول زندگی ش اولین ها را فقط و فقط یکبار تجربه می کند ... اولین طعم شیر و پستونک ... اولین شهربازی ... اولین کفش و لباس بچچگی ... اولین کیف و لوازم تحریر مدرسه ... اولین کلاس درس و معلم ... اولین نگاه شیطنت آمیز به جنس مخالف ... اولین نامهء مثلن عاشقانه ... اولین چشمک و بوسه ... اولین روز سربازی ... اولین روز دانشگاه ... اولین عشق واقعی ... اولین تجربهء ایکسی ! ... اولین خواستگاری ... اولین ازدواج ... اولین فرزند ... و الخ ... خیلی حیف است واقعن ... کاش میشد همهء اینها را بیشتر از یکبار تجربه کرد ! 

2- چه زود سه ماه گذشت از زمانی که کارم را عوض کردم ... و من همچنان راضی و خوشحالم از شغل جدیدم ... واقعن موهبت خیلی بزرگی ست که آدم انقدر از شغلش راضی باشد که عصرها آخر وخت کاری سرحال تر از صبح موقع سر کار رفتن باشد و اگر فکر سر و همسر و اهل و عیال و زن و بچچه نباشد ! اصلن دوست نداشته باشد دل بکند و برود خانه ... و من این رضایت عظیم را مدیون پسرخاله مدیرعامل و اخوی مدیرآموزش هستم ! 

3- این چن روز که ننوشتم نه اینکه وخت نباشد و این قرتی بازیها ... راستش اینکه حرفی نداشتم ... اصلن این اواخر هر چه می گذرد دارم کم حرفتر و خالی تر می شوم ... آدم خالی هم می شود عینهو زمبور بی عسل ! ... عینهو اینترنت دایال آپ که در عصر ای دی اس ال و وایمکس تا اجبار نباشد کسی پاش نمی نشیند ... بود و نبودش توفیری به حال خودش و دیگران ندارد ... یکوختی هست که خالی یعنی آرام ... خالی یعنی سرشار ... اینطوری محشر است ... ولی یکوختی هم هست که خالی یعنی سردرگم ... یعنی هیچ و پوچ ... و این افتضاح است . 

4- مریم برگشته و توی هزاردستان می نویسد  

و این اتفاق مبارکی ست برای من و بلاگستان .  

5- خیلی عجیب است ، من که آهنگ خارجی دوست ندارم و گوش نمی کنم این آهنگ ریحانا را دیوانه وار دوست دارم و هروخت پلی می کنم آهنگ به نیمه نرسیده بغض بیخ گلوم را می چسبد و اگر مریم حواسش نباشد یواشکی گریه می کنم ... چقدر دنیای موسیقی دنیای غریبی ست ... یعنی چه چیزی توی این آهنگ و صدای خش دار این زن و توی این کلمات و جملاتی که معنیشان را نمی دانم هست که اینطوری من را دگرگون می کند ؟ ... این صدا و این واژه ها و اصوات کجای روح و ذهن مرا به بازی می گیرد که اینطوری منقلبم می کند و می بردم تا آن دور دورها ؟ ...    

6- اینطور که بوش می آید قرار است به زودی یک اتفاق مادی خوب کوچولو برای ما بیفتد ! ... و اینجانب قصد داریم گوشی مان را عوض کنیم ... لذا در حال تحقیقات گستردهء میدانی ! هستیم برای جُستن یک گوشی که دوربینش خدا ، قیافه اش پیغمبر و قیمتش آkhوند باشد ! 

7- مگر شما کار و زندگی ندارید که هی شماره به شماره می خوانید و می آیید پایین ؟! ... حالا چون اولش توی تیتر گفتم هفت شماره ای دلیل نمی شود که زوری زوری انقدر فک بزنم که شمارگان این پست مصداق خلف وعده نشود ! ... والا با این نوناشون !

نظرات 92 + ارسال نظر
م . ح . م . د دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:09 ب.ظ http://baghema.blogsky.com/

اوووووووووووووووووول

برم بخونم

آقا طیب دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:15 ب.ظ

زمبوررررر.خوووووووب

م . ح . م . د دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:17 ب.ظ http://baghema.blogsky.com/

السلام علیک یا محسن خان باقرلو

1 . اولین ها فک میکنم همیشه تو یاد آدم میمونه ، یعنی به جز پستونک و اینا که من یادم رفته راستش ! اما اولین روز مدرسه یا دانشگاه و خیلی اولین های دیگه رو یادم مونده ...

2 . خیلی خوبه که آدم برای کاری که میکنه انگیزه داشته باشه ... متاسفانه اکثر کسایی که کار میکنن از شغلشون راضی نیستند اما خب خدا رو شکر که راضی هستی ...

3 . نمیدونم ، شاید بعضی موقع ها خالی بودن هم خوب باشه ... به هر حال دنیایی داره واسع خودش

4 . ببخشید ، میتونم بپرسم کدوم مریم ؟! من تا حالا وبشون نرفته بودم راستش نمیشناسم ...

5 . تنها چیزی که به آدمی آرامش میده و روحشو ارضا میکنه گوش کردن موسیقیه ، حالا یکی سنتی دوس داره ، یکی پاپ و یکی هم کلاسیک و راک ! مهم اون حسیه که بعد گوش کردن آهنگ به آدم دست میده ...

6 . به به ، ب سلامتی ، اگر قیمت در حد آ ... ندی ! میخوای یه htc sensetion بخر ... آخرین مدل htc که دوربینش هم 8 مگه و کارایی و شفافیت تصوریش هم فوق العاده ... قیمتش هم هست با اجازه 680 تومن ! اما خب اگر بخری هم کار یه گوشی فوق العاده رو برات داره هم یه دوربین خیلی خیلی خیلی خوب .

7 . خوندیم دیگه ، بریم که کم کم افطاره ! دهنمون چیز شد ب خدا

تیراژه دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:14 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

سلام جناب باقرلو
علیرضا همیشه سراغ پستهای چند شماره ایتون رو میگیره..تعجب کردم که دیدم تا حالا کامنت نذاشته واسه این پستتون!!!
7تا پاراگراف ...4تا سیاه و 3تا آبی...از سیاه هاتون که حقیقتا تلخ بودن به خصوص سه تای اولی دلم گرفت...و با آبی ها سرخوش شدم..
ما همه همینیم...میشه که از افتادن تو سراشیبی عمر هراسون باشی و همزمان دلت غنج برود واسه گوشی جدید..میشود که وقتی شاد و سرحال از سر کار برمیگردی خونه تو ی راه یک دل سیر با اهنگ ریحانا گریه کنی...
زندگی همینه....فقط کاش که..هیچی.

تیراژه دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:18 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

فقط کاش میشد که آبی نوشتها بیشتر بود..اونقدر که سیاه نوشتها مثل رگه هایی مشکی رو مرمر آبی به چشم میومدن..نه بیشتر

فاطمه شمیم یار دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:19 ب.ظ

سلام جناب
ما که یه سال هم بزرگتریم ها (آیکون همینجوری گفتم ها) یعنی زودترک رسیدن به ۴۰ و این حرفا دیگه..
در ضمن در مورد بند ۶ به سلامتی ایشالا..
ما اخیرا یه عدد نوکیا ایکس تری خریدیم...که همه اذعان دارند نسبت به قیمتش خوبه...هم ظاهرش هم باطنشدوربینش ۵ مگ....اما فکر کنم شما دنبال بهترش هستی..قیمتش ۱۹۵ هزار تومن ..همین ..می بینین چقده صرفه جویم من...

Laahig دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:38 ب.ظ http://laahig.blogfa.com

Salam arz shod.

1. man ke fekr mikonam, age shans e 2bare ee baraye tajrobeh kardan e hameye Avalin ha dashtim, digeh Aval naboodan o KHATEREH nemishodan.

2. omidvaram ke in hesse khoob, hamishe bahatoon basheh.


Mobile jadid ham pishapish mobarak.

paizeeboland دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:52 ب.ظ

Doroooooooooooooooooooooooooooood

in M.A.H.M.O.U.D ta cheshe mano dor mibine mishe mesdaghe barze emam ali to seriale emam ali, hamchi arabi balghor mikone engari ghorano in be payambar dikte mikarde.. in az innnnnnnnnn

badesham kheli khobe lke saro kallat peida shod, dashtam fek mikardam shayad in piremarde ke behesh zade bodi posteto khond pahimon shode chera behet chizi nagofte bad rafte shaki shode omada gereftanet bad mohakemat kardano bad az inke diye zolbia bamiyehasho be ezafeye motoresho kamelan pardakht kardi ferestadanet karkhone noshabe ZamZam ta mashghole shoghlle sharife sar bazkoni beshi
.
.
.
khosh halam az karet arzi hasti bache
.
.
jadidan nesfe shaba zang mizanam j nemidi Gambalo jan
.
.
.
tajrobeye avalina kolan khobe amma ye soale sharee?! AVALIN EZDEVAJ?!!!! mage chanta tajrobe injori dashti? baba ezdevajjjjjjjjjjjjjjjj

paizeeboland دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:01 ب.ظ


Rihanna - Man Down


I didn’t mean to end his life
I know it wasn’t right
I didn’t mean to end his life
I know it wasn’t right
I can’t even sleep at night
Can’t get it off my mind
I need to get out of sight
Before I end up behind bars
What started out as a simple altercation
Turned into a real sticky situation
Me just thinking on the time that I’m facing
Makes me wanna cry
Cause I didn’t mean to hurt him
Coulda been somebodies son
And I took his heart when
I pulled up that gun
Rum bum bum bum rum bum bum bum rum bum bum bum
Man Down
Rum bum bum bum rum bum bum bum rum bum bum bum
Man Down
Oh mama mama mama
I just shot a man down
In central station
In front of a big ol crowd
Oh Why Oh Why
Oh mama mama mama
I just shot a man down
In central station
It’s a 22
I Call her peggy sue
When she fits right down in my shoes
What do you expect me to do
If you’re playing me for a fool
I will lose my cool
And reach for my fire arm
I didn’t mean to lay him down
But its too late to turn back now
Don’t know what I was thinking
Now hes no longer living
So imma bout to leave town
Cause I didn’t mean to hurt him
Coulda been somebodies son
And I took his heart when
I pulled up that gun
Rum bum bum bum rum bum bum bum rum bum bum bum
Man Down
Rum bum bum bum rum bum bum bum rum bum bum bum
Man Down
Oh mama mama mama
I just shot a man down
In central station
In front of a big ol crowd
Oh Why Oh Why
Oh mama mama mama
I just shot a man down
In central station
Look I never thought id do it
Never thought id do it
Never thought id do it
Oh gosh
What ever happened to me
Ever happened to me
Ever happened to me
Why did I pull the trigger
Pull the trigger pull the trigger BOOM
And end a ni**a end a ni**as life so soon
When I pull the trigger pull the trigger pull it on you
Somebody tell me what imma what imma do
Rum bum bum bum rum bum bum bum rum bum bum bum
They say one man down
Rum bum bum bum rum bum bum bumm rum bum bum bum
And I ran downtown
Cause now imma criminal criminal criminal
Oh lord oh mercy now I am a criminal
Man Down
Tell the judge please give me minimal
Run out of town on the Grand seminal seminal
Oh mama mama mama
I just shot a man down
In central station
In front of a big ol crowd
Oh Why Oh Why
Oh mama mama mama
I just shot a man down
In central station

کیامهر دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:18 ب.ظ

شما خالی هم باشی خواندنتان خالی از لطف نیست
خالی شما هم خیلی پر تر از بعضی وبلاگ های جفنگ مثل این وبلاگ مزخرف جوگیریات و صاحب مزلفش است
شما باشی غنیمت است برای دل ادمهایی که دوستتان دارند و برای بلاگستانی که مدیون است به شما
بی زحمت باشید و بنویسید
دیر به دیر
خالی و سردرگم
ولی بنویسید قربان
وقتی نیستید یه چیزی کم است توی این دنیا

دلارام دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:27 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

اون شماره 2 از همه بهتر و دلنشین تر بود .ایشالا که همیشه همینطور باشه و در ضمن جیبتون هم پر پول بشه

فلوت زن دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:28 ب.ظ http://flutezan.blogsky.com/

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.
جداً هم همیشه تجربه ی اون اولین ها توو یاد ِ آدم می مونه و ۱۰۰ بار هم تکرارشون کنی دیگه مزه ی اون بار ِ اولی رو نمی ده ، شیرینی ِ اون بار ِ اولی رو نداره !

خوشحالم که توو کارتون خوشحالین ! آدم اگه از کارش لذت ببره و محیط ِ کاری این طوری براش لذت بخش باشه واقعاً جای شکر داره توو این مملکتی که بیشتر آدمها محیط ِ کاریشون براشون مثل ِجهنم می مونه و اگه نخوان هم اینجوری باشه و سعی کنن که اون محیط رو دوست داشته باشن متاسفانه براشون جهنم می کنن ! مثل ِ من که این کارمو دوست دارم ولی مسئول ِ فروشگاه با بدخلقی ها و رفتارهای زشتش کاری کرده که تصمیم گرفتم تا آخر ِ مرداد فقط بمونم و بعد بگردم دنبال ِ یه کار دیگه !

باشید و بنویسید همیشه ! هر چند دیر به دیر ! شده فقط یک خط اما بنویسید !

پیشاپیش تبریک برای خرید گوشی ِ جدید !

تیراژه دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:30 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

دقیقا
درسته که میگیم ای کاش آبی نوشتها بیشتر بود ولی شما سیاه بنویسید...ولی بنویسید..
سیاه نوشتهای شما از خیلی از رنگی نوشتها رنگی ترن..
سیاهیش مثل رد دوده رو پرده ی اتاق خواب نیست..یا روغن ترمز ذغال شده ای میچکه رو موزاییک های پارکینگ..یا دستهایی که بعد از پوست کندن بادمجون رد سیاهی تا دو حموم بعدی روشون میمونه..یا جوهر صفحه ی آگهی های روزنامه ی همشهری وقتی کیسه ی شیر پلاستیکی میذاری توش..
سیاه نوشتهاتون مثل خوش نویسی هاییه که دواتشون پودر مروارید سیاه درست میشن..آها...سیاه نوشتاتون مثل مرواریدن..مروارید سیاه..سیاه اما غنیمتی!

علیرضا دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:40 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

سلام
اولین ها
بیشتر خاطره ها بیشتر حس های به یاد موندنی مربوط به اولین تجربه هاست ...
ولی اگه میشد بازم تجربشون کرد دیگه اسمشون نمیشد اولین ... دیگه حسشون خاص نبود ... دیگه اون دست نیافتنی بودنشون معنایی نداشت و میشد یه حس معمولی ... خاص بودن این حس ها به همون تک بودنشونه

علیرضا دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:43 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

خیلی خوبه !
حس رضایت یه ستون آشیونه آرامشه !
خوشبختی اینه آدم از همه چی راضی باشه !
از ته قلبش

علیرضا دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:48 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

7 تا شماره
حالا هفتمی هیچ
به کنار
بقیش هر کدوم ارزش غذایی یه پست رو دارن ...
خالی شما شاید از پر یکی مث من خیلی خیلی بیشتر باشه !


راستش برای من اهنگ جالبی نبود !
ولی خب بعضی وقتها یه اهنگ خیلی معمولی و حتی بیربط همچین گیر میکنه به در و دیوار ذهن ادم حتی وقتی هم که گوش نمیدی بهش ورد زبونته
و حتی ...

علیرضا دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:50 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

شماره 7 و لحن آشناش امیدوارمون کرد به بازگشت حس و حال سابقتون که سرشار از ذوق و حوصله بود !

هاله بانو دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:52 ب.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

آخیش
چقدر خوبه آدم بیاد اینجا بعد ببینه آقای باقرلو یه پست جدید گذاشته اینقده حس خوبی داره دلتون بسوزه که نمی تونید تجربه اش کنید
بابت شماره ۲ خیلی خوشحالم
شماره ۴ رو نمی شناسم
شماره ۵ رو گوش دادم خیلی قشنگ بود
شماره ۶ رو از همه بیشتر دوست دارم چون عاشق این کارم

پاییز بلند دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:57 ب.ظ

اینم ترجمه ی متن آهنگ٬ با هر کلمه که تایپ کردم کلی فحش دادم٬ بدارین کار دنیا تایپ فارسیه٬ اونم از یوتوب.. هی گوش کنی بنویسی بعد کلمه به کلمه تایپ کنی.. اما میدونی که خاطر تو بیش تر از اینا برا من عزیزه بچچه..
خدا کنه خوشت بیاد.. خودم فک میکنم خیلی مسخره به فارسی ترجمه کردم٬ کلن ترجمه کار سختیه٬ توی زبون انگیلیسی خیلی قشنک تر از این چیزیه که من برات ترجمه کردم٬ خودمم اینو اهنگو خیلی دوس دارم..


یارو افتاد

منظورم این نیست بخوام زندگیشو تموم کنم
میدونم که درست نیس
منظورم این نیست بخوام زندگیشو تموم کنم
میدونم که درست نیس
شبا خوابم نمیبره
از مغزم بیرون نمیره
باید از جلو چشم پرتش کنم بیرون
قبل از اینکه برم آب خنک بخورم

اونچه مثه یه دعوای ساده بود
تبدیل شد به یه موضوع مهم و یه وضعیت تخمی
من فقط اون موقع به چیزی بک میکردم که تو مخم بود
باعث شد مه گریم بگیره

نمیخواستم بش صدمه برسه مرتیکه دیوث
به زودی ممکنه نعشش رو بندازم
وختی که قلبشو دربیارم
و تفنگمو بکشم

مرتیکه بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی مرتیکه بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی...
یارو افتاده
مرتیکه بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی مرتیکه بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی...

اوه مامان مامان مامان
من فقص با یه گوله یا رو رو انداختم
تو ایستگاه مرکزی
جلو چش همه
آه چرا آه چرا
اوه ماممان مامان مامان
من فقط با یه گوله یارو رو انداختم
تو ایستگاه مرکزی

امروز بیست و دومه
زنگ زدم به پگی عزیزش
وختی کهن پاشو کرد تو کفش من
چه انتضاری ازم داری
وختی مثه یه احمق باهام بازی میکنی
من سرمامو از دس دادم
و اغوشم به اتیش کشیده میشه

منظوری نداشتم که نعشو بندازم زمین حرومزاده ی کثافتو
جالاخیلی دیره که الان بخوایی برگردی
نمیدونم چی فک میکردم
حالا زیاد نفس نمیکشه
واسه همین ایما به تکاپو افتاده شهر رو ترک کنه

منظورم این نبود که بش صدمه برسه
به زودی ممکنه نعششو بندازم زمین این کثافففففتو
و قلبشو دربیارم
وختی تفنگو کشیدم

مرتیکه بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی مرتیکه بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی...
یارو افتاده
مرتیکه بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی مرتیکه بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی...

اوه مامان مامان مامان
من فقط با شلیک یه گویه یارو رو انداختم زمین
تو ایستگاه مرکزی
جلو چش همه
آه چرا آه چرا
اوه مامان مامان مامان
من فقط با شلیک یه گوله یارو رو انداختم زمین
تو ایستگاه مرکزی

ببین هیچ وخت فکرشم نمیکردم اینجوری بشه
هیچوخت فکرشم نمیکردم اینجوری بشه
هیچوخت فکرشم نمیکردم اینجوری بشه
آه گوش..
هرچی برام پیش اومده
همیشه برام اتفاق افتاده
همیشه برام اتفاق افتاده
منه خر چرا ماشه رو کشیدم
ماشه رو کشیدم.. ماشه رو کشیدم.. بوم م م م م م م
و تموم شد.. تموم.. زندگی لعنتی
وختی ماشه رو کشیدم.. وختی ماشه رو کشیدم و به طرف تو
یکی بهم گفت چرا ایما٬ چرا ایما این کارو کردی

مرتیکه بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی مرتیکه بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی...
اونا گفتن یارو افتاد زمین
مرتیکه بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی مرتیکه بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی...


من فرار کردم به طرف مرکز شهر

چون الان ایما مجرمه مجرمه مجرم
اوه اوه خدایا تو روحت.. الان من یه مجرمم
یارو افتاد
به قاضی بگین بهم کم بده
حکمشو بیرون از شهر اجرا کنه خیلی دور خیلی دور

اوه مامان مامان مامان
من فقط با شلیک یه گویه یارو رو انداختم زمین
تو ایستگاه مرکزی
جلو چش همه
آه چرا آه چرا
اوه مامان مامان مامان
من فقط با شلیک یه گوله یارو رو انداختم زمین
تو ایستگاه مرکزی
.
.
.
حالا که معنیشو فهمیدی دیگه با شنیدن این آهنگ بغض نکن٬ زده خار مادر یارو ره با یه گوله ه هم پیوند داده بعد میگه منظوری نداشتم٬ خودش مرد در کمال ک.و.ن.ده پرروییس هم میگه به قاضی بگین بهم کم بده

تیراژه دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:05 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

وای محسن!!!!تو دیگه کی هستی بابا!!!دمت گرم!(من چه پسرونه حرف میزنم بعضی وقتا!!)

علیرضا دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:10 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

جدا که دمت گرم محسن
عالی بود !
یه اهنگ به این مضمون کم داریم تو دنیای موسیقی فارسی !
فقط با این تفاوت که یه مرد بخونه
و بجای تفنگ بازی از اسید پاشیش بگه !
........... !

پاییز بلند دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:13 ب.ظ

به تیراژه: من پاییز بلند هستم آی کیو هنوز منو نمیشناسی؟

به علیرضا: فک کن... یارو اسید بپاشه بعد بیاد بخونه من که منظوری نداشتم فقط خواستم خواهرشو ب..م مگه چی کار کردم؟ مشه به قاضی بگین دمت گرم ولم کن برم٬ من که نمیخواستم بمیره٬ خودش مرد!
.
.
.
خدایی این آهنگه کلی سوژن برا مباحثه.. کاش حمید امشب بیاد یکم بترکونیم.. من که کلی ایده دارم الان

علیرضا دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:18 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/

تجاوزم فکر بدی نیست !
مثلا چند نفری بخونن بشه تجاوز گروهی !

جدا واقعا که !
شده شهر هرت !

بهار(سلام تنهایی) دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:26 ب.ظ

خوبه که از کارت و محیطش راضی هستی خیلی محیط کار و آدماش مهم هستن بیشتر روز رو با اونا هستیم ...خوبه دنیا خوش نمیگذره و مثل باد میگذره اگه خوش میگذشت چی میشد یعنی ؟؟؟:دی اولین ها سژهر هنوز اول راه تجربه ی اولین هاست و برام تمام کاراش و حرکاتش قشنگه ...گوشیN8 نو کیا دوربینش خداست ..گلکسی سامسونگ هم دوربینش خیلی عالیه ...وقتی هفتا می نویسی توقع داری نخونیم جناب ؟خوب یه کم مراعات کن شما :دی

دکولته بانو دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:28 ب.ظ

می بینم که داری کم کم به روزهای اوجت برمی گردی ... آفففففففففففففففرین پسر خوب ...

دکولته بانو دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:30 ب.ظ

این مریم خانوم گل گلاب، بنده نیستم ... مریم شیرزاد طفلی فکر کرده منم ... روشن سازی لطفا جناب باقرلو !!!!!!

پاییز بلند دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:36 ب.ظ

بیا تصور کنیم یه نجاوز گرئهی انجام شده بعد اومدن براش آهنگ خوندن..
.
.
.
.
هویی ننه ننه ننه
ما فقط چن نفری لختش کردیم
بی پدر جفتک مینداخت خورد تو صورتم سوتینش پاره شد٬‌من منظوری نداشتم که..
تو خونه خودشون
جلو چش ننه باباش
آه چرا آه چرا
اوه ننه ننه ننه
ما فقط جنتایی کردیمش (هدایت!)
تو خونه خودشون

هویی جاسم امروز جندمه؟
فک کنم وسطای ماه باشه جاسم مگه نه؟!
زنگ زدم ببچچه ها سه چارتا دیگرم از بچچه محلا با خودشون بیارن خونه این دختره!
وختی که داد میزد گریه میکرد اونم بدون لباس
چه انتضاری ازم داری
وختی مثه یه احمق دست و پا میزد
من اعصاب معصابمو از دس دادم
ووویی ی ی ی یه جوری شدم٬ یه جوریااااااا

منظوری نداشتم که ٬ نمیخواستم بش تجاوز کنم فقط میخواستم با بچچه ها یه حالی کنیم و یارو رو بزنیم زمین حرومزاده ی کثافتو
حالاخیلی دیره که الان بخوایی با زبون خوش بدی
نمیدونم چی فک میکردم
حالا زیاد نفس نمیکشه
واسه همین جاسم ایناخواست در برن

منظورم این نبود که بش در حین تجاوز صدمه برسه
به زودی ممکنه خالشو زن هسایشونو فک و فامیلای اناثشونم بزنیم زمین کثافففففتاااااا رو
و لباساشونو در بیاریم
وختی میریزیم تو خونشون

دختره ی جیغ جیغو ی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی مرتیکه بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی...
یارو افتاده
دختره ی جیغ جیغوی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی مرتیکه بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی بیکار عوضی...
.
.
.
الان مثلن ما مجرمیم مجرمیم مجرم
اوه اوه خدایا تو روحت.. الان ما مثلن مجرمیم
یارو افتاد
به قاضی بگین بهمون کم بده٬ تخصیر خودشه که جیغ میزد و تلاش میکرد از دسمون فرار کنه
حکمشم بیرون از شهر اجرا کنین بزارین فرار کنیم بریم خیلی دور خیلی دور

اوه ننه ننه ننه
من فقط با مشت زدم تو سرش که لباساشو در بیارم
تو خونشون
جلو چش ننه باباش
آه چرا آه چرا
اوه ننه ننه ننه
ما فقط چن نفری خواستیم حال کنیم واسه همین یارو رو انداختم زمین٬ حالا مگه جرمه؟ یعنی مثلن ما الان مجرمیم؟
تو ایستگاه مرکزی

تیراژه دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:48 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

خدا بگم چیکارت کنه علیرضا با این ایده دادنت!!!

علیرضا دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:50 ب.ظ http://yek2se.blogsky.com/



با اینکه خنده تلخ من از ....

وانیا دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:51 ب.ظ

شما فک بفرمایین ما میخونیم
با عرض پوزش اما از اهنگ خوشم نیومد بدجور روی مخم بود

پاییز بلند دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ب.ظ

خب رفته بودن صفا کنن! مگه چی کار کردن تازه آهنگم براش خوندن
.
.
.
خددایی خنده ی تلخیه..
.
.
.
به وانیا: آهنگ به این قشنگی.. یارو رو با تیر زده میگه منظوری نداشتم خب! خودش مرد

مهدی پژوم دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:56 ب.ظ http://mahdipejom.blogsky.com

سلام آقا...
خوش حال کننده بود خواندن پستی طولانی از شما. به دقت و با اشتیاق خواندم.
پایدار باش اید...

پاییز بلند دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:57 ب.ظ

تیراژه: سوژه با این خوبی مگه چیه؟ رفتن گروهی کردند هدایت و ارشاد آن هم زیر مماغ ن ی ر و ی انظباتی! بده براش آهنگم تنظیم کنن؟!مگه به جای کسی بر میخوره؟ مملکت به این خوبی

علیرضا سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:00 ق.ظ http://yek2se.blogsky.com/

والا !

پاییز بلند سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 ق.ظ

والله با این نوناشون...
.
.
.

اونم با این چیزاشون!

دخترآبان سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:16 ق.ظ http://fmpr.blogsky.com

سلام عرض شد اراذل در صحنه :دی


دعوا سرچیه ؟! :دی

دخترآبان سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:18 ق.ظ http://fmpr.blogsky.com

اووووووووو ... استغفرالله ... آقا ما تو این مباحث غیر شرعی شرکت نمیکنیم :دی

حرفخونه سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:30 ق.ظ

خوشحالم براتون که از شغلتون راضی هستید و ازش انرژی خوب میگیید.
این تو این دوره و زمونه خیلی کمیابه.ایشالا مه تا همیشه این حس خوب ادامه داشته باشه.
گوشی جدید هم پیشاپیش مبارک باشه.

مریم سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:43 ق.ظ http://www.hezaardastaan.persianblog.ir

ممنونم محسن خبر دادی ...

پاییز بلند سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:00 ق.ظ

۴۰

مجتبی سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:02 ق.ظ http://httphttp://mojtabajavani.blogfa.com/

من شماره 6 و7 رو خوندم
دوربین خدا و قیافه پیغمبری رو هستم.
البته چیزه ببین قیافش یه کم آرنولدیه تا پیغمبری هااا

مکث سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:23 ق.ظ http://maks2011.blogsky.com

اقا شما چی کار داری؟ من دلم می خواد تا ده شماره بعدی هم هی بخونم و بخونم. بعدشم دوباره برگردم از شماره اول بخونم تا اخر...

آوا سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:20 ق.ظ

۱ - اولین ها خوب است اما شاید اگربرای
دومین بار تکرار میشدند شیرینیشان از
بین میرفت.............................
۲-آره.شغل ارضاکننده خیلی خوبه..
۳-اونقدنگاهتون متفاوت هست که
به یکی مث من اینو یادمی ده که
یخورده طرز نگاهم رو عوض کنم
تو خیلی از موقعیتهای زندگی.
۴-۵-۶ خوب است حتی اگر
بغضی کند آدمی را.......
۷-تو این بامداد ِ دل انگیز
پستتون یحال اساسی
داد..ممنون..........
یاحق...

گنجشکک توییتباز سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:56 ق.ظ http://twitt.blogsky.com

که دوربینش خدا ، قیافه اش پیغمبر و قیمتش آkhوند باشد !


وقتی آهنگی که فرمودید را راحت دانلود میکنم احساس آزادی کردم در این زندان آخوندی و پهلوی! (دینی و مثلاملی زدگی فرهنگی مزخرف ضد آزادی)

پاییزبلند مرسی که تکمیلش کردی
گوش کنیم ببینیم مارا چگونه میکند؟ خوش یا خوشخوشک

گنجشکک توییتباز سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:11 ق.ظ http://twitt.blogsky.com

آهنگ تسخیر کننده ایست
از بس می گه و ممیگه
مثل صفحه نوشتهایی که تخیل آفرینند
مثل اشعر حافظ که هر خواننده ای خیالاتش را توش مییابه

آهنگ تسخیر کننده ای است
پاییزبلندجان، عدم دقت به جملات بیشتر روح را خیالاتی می کنه
و رهایی به ذهن می ده
محسن حق داشت حال کنه باهاش

مرسی محسن جان
ما هم خودمان را پروازاندیم با سیالیتی که آفرید
بوس
epool.ir

مهیاس سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:32 ق.ظ http://mahyasam.blogfa.com

می تونستید به جای آرش ناجی از تمثیل جناب ج ن ت ی هم استفاده کنید
بنده سنت شکنی کردم شماره های ۳ و ۴ و ۵ و ۶ رونخوندم تا مصداقی برای اظهارات ۷ باشه.
خیلی خوشحال میشم به منم سر بزنید. من اکثرا میخونمتون...
فرقی هم نمیکنه چه ساعتی بیاید. واسه ما روزه خوارا پذیرایی ازاده
بدرود

ارش پیرزاده سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:32 ق.ظ

وقتی گوشی که می خوای بخری رو انتخاب کردی یه مشورتی با من بکن فکر کنم بتونم کمکت کنم

مامانگار سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:25 ق.ظ

...سلام...
..اولین تجربه ها اولینن...اما یادآوری و خاطرشون هم کم از اونها نمیاره !!...کپی برابر اصله !..
...اصولا روحیه شما که به شعر و غزل و نوشتن و اینها نزدیکتره ..با موضوع آموزش سازگارتره ..تا شغلهای دیگه !..
...شما که همین جدیدا پارسال بود که موبایل جدید خریدی جناب...ما که هر 5سال یکبار بیشتر از این کارا نمیکنیم..موفق باشی..

هیشـــکی! سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:57 ب.ظ http://www.hishkii.blogsky.com

سلام برادررررررررررر

آرش سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:00 ب.ظ

ای پوزمولوک ِ ورپریده!
مثل منو تو هیشکی ندیده
.
آپدیت نمودم و صد افسوس
این ریدر ِ تو منو نریده!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.