راز هم رفتنی شد ... پسفردا می رود کانادا و معلوم نیست دفعهء بعدی که همدیگر را می بینیم کی باشد ... راز خواهر محبوب است ... مریم اسمش را گذاشته فرشتهء بالدار ، بس که زیباست و خوب و مهربان ... بس که آرامش و لبخندش آدم را یاد فرشته ها می اندازد ... روشنترین تصویری که از راز دارم اولین روز آن سفر خاطره انگیزمان به اصفهان است که دسته جمعی مافیا بازی کردیم و راز خدا بود توی بازی ... آرامترین و مهربان ترین خدای لبخند به لبی که به عمرم دیدم ... راستش من انقدر با راز دوست و صمیمی نیستم که حالا بخواهم برای سفرش بدرقه نامه بنویسم ... فوق فوقش راز خواهر دوست و همدانشگاهی من است ، همین ... ولی گاهی وختها رابطهء آدمها و احساسشان نسبت به هم اصلن بر اساس میزان صمیمیت و طول دوران دوستی شان و تعداد دفعاتی که همدیگر را دیده اند تعریف و سنجیده نمی شود ... همینقدر که با رفتن راز یکنفر از جمع خوبها و زلالهای این مملکت هفتاد هشتاد میلیونی کم میشود کفایت می کند برای اینکه آدم دست به کیبورد ببرد برای نوشتن یک خدا به همرات نامه ... از صمیم قلبم برایش بهترینها و قشنگترینها را آرزو می کنم و ایضن برای همهء آنهایی که با یک دنیا امید و آرزو از این خراب آباد هجرت می کنند به دوردستهای ناشناخته ... می دانم ( شعاری و ) بی فایده است اما آرزو می کنم یکروزی بیاید که برای اهالی این خاک راه رسیدن به آرامش و پیشرفت و رفاه و شادی و خوشبختی و سعادت و امنیت و آزادی از فرودگاه نگذرد ...

نظرات 38 + ارسال نظر
صبا دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 ق.ظ

چی میشه گفت از اوضاع ؟

خدا به همراهشون

دل شما هم تنگ مباد

م . ح . م . د دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:25 ق.ظ

هر روز داره تعداد کسایی که میرن اونور بیشتر میشه !

نمیدونم آخرش چی میخواد بشه ...

خدا به همراهش

Laahig دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ق.ظ http://laahig.blogfa.com

"خدا" پشت و پناهش.

فقط بگین تا میتونه نفس بکشه تو این دو روز. نفس بکشه همه ی "خونواده" ش رو, همه ی "دوستهاش" و "محبتها" شون رو.

همه ی ریه هاش رو پر کنه از همه ی هوای "ایران" که تا ازش میای بیرون, دلت هواش رو میکنه.

"خدا" پشت پناهش

دکولته بانو دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:46 ق.ظ

خدا به همراهش ... می دونم که چند ماهی یکبار می دیدیمش ... و خیلی نبود دیدارهایمان ... اما دلم بدجوری تنگش می شود و بغض می کنم بس که عزیز و خوب و ناز و مهربان و فرشته ی بالدار است ...

تیراژه دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:48 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

سلام

یک "خدا به همراهش" از ته دل برای خدای لبخند که میرود و صد قافله دل همره اوست..

و ..یک "اما آرزو می کنم یکروزی بیاید که برای اهالی این خاک راه رسیدن به آرامش و پیشرفت و رفاه و شادی و خوشبختی و سعادت و امنیت و آزادی از فرودگاه نگذرد .." با آهی از ته دل برای ما که در این خراب آباد میمانیم....

آوا دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 ق.ظ

برای ِ راز بانو بهترییییین ها را آرزو میکنم
برای آنها که بامیدی از این خااااااااااک
امید بر میکنند تا باااااااااورهایشان
را در خاکی دیییییییگر بارور کنند
ایینان بد ما راااااااااااااااااا بی
باااااااااااورمان کردند..به
امیید آن روزی که ابر
آرزوهایمان آنقدر
در دل نماند تا
آن را برااای
خاااااااک
بارمغان
ببریم
یاحق...

کاپوچینو دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:25 ق.ظ http://capuccino.blogfa.com

خدا به همراشون.

آلن دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:13 ق.ظ

منم دعا میکنم " یکروزی بیاید که برای اهالی این خاک راه رسیدن به آرامش و پیشرفت و رفاه و شادی و خوشبختی و سعادت و امنیت و آزادی از فرودگاه نگذرد ... "

آلن دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:13 ق.ظ

خدا به همراهش باشه.

آلن دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:14 ق.ظ

راستی اون صحنه ای رو که عکسش رو فرستادی دیدم.
خیلی جالب بود.

هاله بانو دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:50 ق.ظ http://halehsadeghi.blogsky.com/

خدا نگهدار فرشته بالدار باشه

مونیس روکف دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:18 ق.ظ http://tanazi.blogsky.com

یه روز خوب میااااااد...

سمیرا دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:25 ق.ظ http://nahavand.persianblog.ir

اولین تصویری که از راضیه دارم مال سال 80 بود که با بچه های اطاق رفتیم اصفهان خونه شون..مهربونی و چشمای بی نظیرش خیلی به دلم نشست..یه جور غرور دوست داشتنی داشت..یکی دوباربعدشم که دیدمش محو تماشای چشماش شدم...دختر خوب و دوست داشتنی بود مثل خود گلی...حیف شد که میره اما امیدوارم هرجا که میره بتونه به آرزوهاش برسه و هیچی براش حسرت نشه..خداحافظ دختر چشم آهویی

عاطفه دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 09:51 ق.ظ http://hayatedustan.blogfa.com/

خدا به همراهش-
البته بگم همون خطهای اول که گفتی داره میره داشتم به خونواده ش فک میکردم- به فرودگاه- به گریه ها و بغل ها- به دلتنگیا- به این :
http://s2.picofile.com/file/7151189886/image008.jpg

لعنت به کشوری که برا مردمش هیچی نداره-اصلن ولش کن- الان اشکم درمیاد-

کودک فهیم دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 10:07 ق.ظ http://www.the-nox.blogfa.com

خدا پشت و پناهش...
این مسئله سرگذشت خیلی از جوون های این مملکته...

+راستی یک سوال همیشه برام به وجود میومد و هیچوقت نشد که ازتون بپرسم.حقیقتش روم نشد...اما امروز می خوام ببپرسم..."تاواریش" یعنی چی و به چه زبونیه؟احساسی که من نسبت به این کلمه دارم اینه که برای افرادی که خیلی برای طرف عزیز باشند باید استفاده بشه؟درسته؟

محبوب دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:00 ق.ظ http://mahboobgharib.blogsky.com

وااااااااااااااای محسن ... وای ... تو نمی دونی که من الان دارم چطوری اشک می ریزم و هی استادا میان تو اتاق که از من درباره کلاساشون سؤال کنن و حال منو می بینن و میرن ...
مرسی که برا راز اینو نوشتی ... مرسی که این همه خوبی ...
من نمی دونم باید با دلتنگی راز چیکار کنم ، چون راز برای من یه دوست خیلی خوبه ... خیلی خوب

محبوب دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:12 ق.ظ http://mahboobgharib.blogsky.com

دقیقا راز یه فرشته بالداره ...

بهنام دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:19 ق.ظ http://www.delnevesht2011.blogfa.com

اشکمو در آوردی محسن خان
یاد خیلی آدما افتادم و الان دوست دارم ساعت ها زاااااااااااااااااااااااااار بزنم
هرکی رو که دوست داریم هرکی که یه آدم به درد بخوریه هرکس که سرش به تنش می ارزه تا میای بهش عادت کنی
تا به جایی میرسی که جونت واسش در میره میخواد بذاره و بره! این خیلی سخته
خیلی تلخه خیلی لعنتیهههههههههه

وانیا دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:50 ق.ظ

خدا به همراهش
خدا فرشته ی نازشو تنها نمیذاره

آناهیتا دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:25 ب.ظ http://www.a-n-a-a-r-i-a.blogsky.com

آره میزان دوست داشتن انسان ها به دیدن و ارتباط نیست...دنیای مجازی این حقیقت و به من ثابت کرده...
خدا به همراش...انشالا موفق باشه
به زودی ایران خالی از ایرانی میشه! خیلی دور نیست...شاید تا پنجاه سال دیگه...

غزل خونه دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:32 ب.ظ http://ghazalkhoone.persianblog.ir/



همه شب با دلم کسی می گفت

سخت آشفته ای ز دیدارش

صبحدم با ستارگان سپید

می رود می رود خدا نگهدارش

بابک دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:49 ب.ظ

خب من راز رو یه بار بیشتر ندیدم اما تو همون یه بار هم مشخص بود که چقدر خانوم و مهربونه و چقدر آروم و موقر

اینکه بگم الان دلم براش تنگ میشه بی معنیه
ولی فقط ناراحتم واسه محبوب و خانواده اش
که مجبورن تا مدتی از فرشته بالدار دور بمونن

امیدوارم خیلی زود همدیگرو ببینن و خیلی کم دلتنگ هم بشن

امیدوارم یه روزی همه پرستوها برگردن به خونه
میدونم دوره
میدونم دیره
میدونم شاید اونروز خیلی ها نباشیم که ببینیمشون و از برگشتنشون خوشحال بشیم

ولی اونروز بالاخره میاد

بابک دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:50 ب.ظ

در جواب کودک فهیم :

تاواریش یک لغت روسیه و به معنی رفیق

محسن باقرلو دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:51 ب.ظ

یه روز خوب میاد
اینو می دونم ...

علیرضا دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:23 ب.ظ http://4malite.blogsky.com

یه روز خوب میاد !
آره ...

دل آرام دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:28 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

سفرش بی خطر ، خدا پشت و پناهش و دعای خیر بدرقه راهش

آمین

تیراژه دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:33 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

یه روز خوب میاد..آره..میاد..
فقط اینش بده که معلوم نیست اون روز ما هستیم یا نه..

شازده کوچولو دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:51 ب.ظ http://www.shazdehkocholo.blogsky.com

وای محسن خان تورخدا از "رفتن" ها نگید من خیلی پرم از سختی این فعل.
خدا به همراهش ولی می دونم محبوب چه حسی داره

محسن باقرلو دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:00 ب.ظ

صبای عزیز
این لیست ها رو ببینید بد نیست !
لامصصب گنجینه ایه واس خودش !
می خوام یه عالمه موزیک ترکیه ای بگیرم صفا کنم ...

http://www.mediafire.com/?42y85181s9q7j0z

http://s1.picofile.com/file/7110631498/List.zip.html

البته هر دو تا لینک واسه یه لیسته فقط دو جا آپلود شده ...

پاییز بلند دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:45 ب.ظ

بلاخره یه روز تو هم باید بیایی..

پاییز بلند دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:46 ب.ظ

یه شب مهتاب ماه میاد تو خواب..

عاطی دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:35 ب.ظ http://pransesbanoo.blogfa.com



ایشالا ما هم بریم!

قول می دم اگه خووب نبوود برگردم!:دی

والا!

مهدی لبخند دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 07:41 ب.ظ http://mahdilabkhand.blogsky.com

نوبت منم میشه باید دل کند و رفت از این خاکی که گرده مرده روش پاشیدن هیچکس دوس نداره خاکشو ترک کنه اما دوستان مجبوریم متوجه میشید مجبوریم!

پاییز بلند دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:06 ب.ظ

مهدی لبخند: این کامنتت الان خیلی شبیه کامنت فرار مغزها بیددددددددددددد!!! من شدیدن تاحت تاثیر قرار گرفتم
تو حتمن باید بری!
داری تلف میشی
.
.
.

.وخی بود نیایی بزنی تو گوشمون و بشی مدعی العموم! ما کللن کتک خورده ی مردمیم!

مریم همسفر شیرزاد دوشنبه 11 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:46 ب.ظ

وااااااااااای محسن
من دارم گریه میکنم
من ۲ یا ۳ بار بیشتر راز رو ندیدم
ولی اینقدر این دختر ماهه و بینظیر که هیچ وقت فراموشش نمیکنم
ولی خیلی براش خوشحالم
داره میره دنبال زندگی که دوستش داره کنار کسی که دوستش داره
یه شروع خوب
به محبوب جونمم قول میدم اگه لایق باشم یه موقعهایی که دوست داشت جای راز مهربون رو براش پر کنم
مرسی که اینو نوشتی
مرسی که همیشه اینقدر به موقع مینویسی
خدا نگهدار فرشته ی بالدار قشنگ مهربونمون باشه

کودک فهیم سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ق.ظ http://www.the-nox.blogfa.com

در پاسخ به بابک عزیز:
ممنونم از اینکه به سوالم اهمیت دادید و پاسخش رو دادید.

مریم سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 11:14 ب.ظ http://mazhomoozh.blogfa.com

خدا به همراهش.

ساره چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:37 ب.ظ http://fereshtegaan.mihanblog.com/

اینتر یونیورسال باش شازده ! اینجوری هر جای کهکشان که باشه فرقی نمی کنه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.