تصویر اول : 

شب - تاریک - بلوار کشاورز - زن جلوی عابر بانک پشت به من واستاده ... هوا سرد است و بچچه ها توی ماشین منتظر ... من پا به پا می کنم و زن با طُمعنینه دکمه ها را فشار می دهد ، خیلی طول می دهد انقدر که حوصله ام را سر می برد و سرک می کشم ببینم چکار می کند ... دارد شماره کارت مقصد را وارد می کند برای انتقال وجه ... وختی فک می کنم کارش تمام شده دوباره از نو شروو می کند لابد چون شماره کارت را اشتباه وارد کرده ... می خواهم اعتراض کنم ولی نمی دانم چرا منصرف می شوم ... بلاخره موفق می شود ... روی صفحهء مانیتور نوشته : انتقال وجه با موفقیت انجام شد ، شمارهء فلان ، مبلغ 200000 ریال ، بنام ندامتگاه کرج ...  

تصویر دوم : 

ساعت نزدیک 9 صبح است و میرعماد غلغلهء آدم های شتابان و ماشینهای دوبله پارک کرده است مثل همیشه ... یک قسمت از خیابان باریک شده و ترافیک ... وانت داغونی که بارَش جعبه های کاهوست راه را بند آورده ... وختی می رسیم به وانت ، نگاههای متعجب رهگذران را که دمبال می کنم می رسم به دو تا پا که از سمت شاگرد آویزان است کف آسفالت و تکان تکان میخورد ... ناخودآگاه پام از روی گاز برداشته می شود و می رود سمت ترمز ... پاها خودشان را از وانت می کشند بیرون و فرار می کنند سمت دیگر خیابان ... زن جوانی ست که چادرش افتاده و سعی می کند روسری اش را لااقل حفظ کند ... رانندهء وانت هم خشمناک و مستعصل با صورت و گردنی سرخ و رگهایی بیرون زده به قصد کتک زدنش می دود سمتِ زن ترسیده و گریان ... 

نظرات 75 + ارسال نظر
پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 ق.ظ

درووووووووووووووووووووووووود

اول

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 ق.ظ

دوم



بخونم بیام

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:16 ق.ظ

و اینک سوم




نفس کش نبوددددددددددددددددددددددد

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:18 ق.ظ

۴


پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:19 ق.ظ

۵
۵
۵
۵
۵

تیراژه یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:31 ق.ظ

چه تصویرهایی
یکی از یکی بیریخت تر و تلخ تر
اما این آخری...
آدم از هر چیزی و از هر کسی بکشه اما از همدم و همخون و همسر..نه!

تیراژه یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:36 ق.ظ

کلا از هر مردی که دست روی زن بلند کنه ..حالا اون زن هر کسی که باشه ..دخترش.. رنش ..خواهرش جی افش ..یا حالا هر کی بدم میاد

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:36 ق.ظ

تصویر اول: مرد پشت سر زنی که جلوی عابر کارت ایستاده تو سرما منتظره.. زن میتونه سراسیمگی و عجله مرد رو که پشت سرش ایستاده حس کنه
زن میخواد بیست هزارتومن پولی رو که جمع کرده برای پسرک در بند بفرسته..
از حول اینکه کارش رو زودتر انجام بده و جاش رو به مرد بده شماره رو اشتباه میزنه..
این دفه که شماره رو میزنه داره به پسرک فک میکنه.. به اینکه به این زودی ها آزاد نمیشه.. به بیست هزارتومنی که پول یه هفته سیکارم نمیشه.. بهه نداری.. این دفه هم شماره حساب رو اشتباه وارد میکنه..
بعد از دوبار تلاش این دفه که میخواد شماره حساب رو وارد کنه تمام تمرکزش میره روی این زندگی کوفتی و درد نداری.. مرد از پشت سرش سرک میکشه.. مرد منتظر وختی مقسد ارسال پول و مبلغ رو میبینه سوز سرما قلبشو آتیش میزنه..

تصویر دوم:
مرد به در حالی که صورتش رو به شیشه ی بخار گرفته ی کنار صندلی تکیه داره و زل زده به خط های ممتد جاده به برادرش گم شدش فک میکنه.. به اون موقع که گم نشده بود و هنوز نرفته بود تا درس بخونه.. تا باری رو از رو دوش خسته ی برادر نگران اما خوشحالش برداره.. اون موقع راهیش کرد که بره و برای خودش کسی بشه..
الان هیچ کس نیشت.. دو روزه..

تصویر سوم:
نتونستم باهاش ارتباط بر قرار کنم٬ اصن نتونستم بفهمم چه اتفاقی افتاده..
عشقبازی بوده یا تجاوز یا کتک کاری یا..
تصویرش خیلی مبهم بود..
پاهایی که تکون میخورد و فرار کرد.. زنی که سراسیمه و گریون بود و راننده وانت با رگ های آبی متورم شده ی گردن و چهره ی از عصبانیت و خشم قرمز شده...
ارتباط بر قرار کردن باهاش خیلی سخته..
مشیه این تصویر رو بیشتر توضیح بدی؟

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:37 ق.ظ

عابر کارت: عابر بانک

محسن باقرلو یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:40 ق.ظ

فک کنم زن و شوهر بودن ...
زن حدود ۸-۳۷ ساله اما جوون و زیبا
و مرد حدود ۸-۴۷ ساله اما شکسته و داغون ...

تیراژه یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:49 ق.ظ

جناب باقرلو نمیشه بازی رو تمدید کنین؟
من کلاسهام دوشنبه سه شنبه و چهارشنبه است
دانشگاه مزخرفم هم تهران نیست
دقیقا نمیدونم از کجا باید عکس بگیرم تا دوشنبه!!!
نمیشه تمدید کنید تا آخر هفته ؟

محسن باقرلو یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:51 ق.ظ

سه شمبه خوبه ؟
به شرطی که دیگه چونه نزنیدا !

تیراژه یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:52 ق.ظ

چشم!

محسن باقرلو یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:53 ق.ظ

روشن !

محسن باقرلو یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:54 ق.ظ

راستی شما که قرار شد از استراحتگاه و لمیدنگاهت عکس بفرستی !

تیراژه یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:58 ق.ظ

اوه!
نه اونو من باب مثال عرض نمودیم قربان!
ضمنا حافظه ی ماهی قرمزیتون اینه ؟!!
خدا به دادمون برسه!!

محسن باقرلو یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:02 ق.ظ

خدا به داد همه مون برسه دخترم !

تیراژه یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:04 ق.ظ

آمین!!!

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:12 ق.ظ

آقا اگه مهلت تا ۳ شمبه تمدید شده پس من دوتا عکس میفرستم
الان صربیا مونته نگرو هستم٬ یه عکس از دفتر اینجا با خانم های قد بلند و چارشونه میگیرم و دوشمبه که برمیگردم پاریس یه عکس هم از دفتر خودم میفرستم٬ اگرم که تمدید نمیشه عکس های مستهجنی رو که بهت قولشو دادم فردا بفرستم٬ هوم؟!

فرشته یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:12 ق.ظ http://surusha.blogfa.com

زیر پوست این شهر پره از این تصاویر...

پره از درد...

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:15 ق.ظ

بعدشم توضیح دادنت برای عکس سوم تو حلقم
بابا آخر توضیح بود الان ارتباط عمیقی با ماهیت تصویر ایجاد کردم
.
.
.
مگه من ازت سن و سال خواستم٬ جریان چی بود؟ من نتونستم بفهمم چه اتفاقی تو تصویر سوم افتاد!
شفاف سازی کن

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:16 ق.ظ

خدا به داد همه ی ما برسه٬ برادر
.
.
خدا به دادت برسه دخترم!

محسن باقرلو یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:24 ق.ظ

محسن
تو بفرست
بمیر و بفرست !

تیراژه یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:26 ق.ظ

خوبه دیگه...
این جا جناب باقرلو میفرمایند دخترم!
تو یاهو جناب پاییز بلند!
تو کامنت خصوصی هم جناب اسحاقی!
آقای اذری و استاد سعادت هم که میگن دخترم!!
برم بشمرم ببینم سر جمع چند تا پدر مجازی دارم!!!
والا با این پدری کردن هاشون!!!
محض رضای خدا یکی پیدا بشه مادرمون بشه !!!

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:30 ق.ظ

یعنی برای یه عکس ناقابل که بر تو میخوام بفرستم باید با یکی از همکارای خانم درگیر بشم و یه حرکت انتحاری انجام بدم تا بمیرم و اسطوره بشم آیا؟!
.
.
.
عکسای دفتر اینجارو بفرسم یا عکسای پاریس؟
.
.
سوال شرعی:

خانم هاش چند ساله باشن؟

از چه تیپی خوشت میاد؟

قد بلند؟ کوتاه؟ متوسط؟

از روسا باشن یا زیر دستام؟

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:32 ق.ظ

تیزاژه دخترم!
تو فقط دختر خودمی٬ حالا به عمو محسن گامبالوتم گفتی بابا اشکال نداره اما از اون سنت منحرف موزی خوراکی نگیر اون بابی (کیا) اسحاقی! همون گرگه هست که رفته مامان بزرگه رو خورده تا شنل قرمزی رو هم بخوره

محسن باقرلو یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:34 ق.ظ

خانوماش توو این مایه ها باشن ! :

http://files.myopera.com/vivekdhiman/albums/6079052/funny-ads_47db2a048134f_hires.jpg

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:35 ق.ظ

یه سوال مهمتر:

خ.دمم با خانم ها در حال انجام عملیات انتحاری تو تصویر باشم یا نباشم؟!!!!!!
.
.
.
این خیلی مهمه!

تیراژه یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:35 ق.ظ

حیف که می ترسم جتاب باقرلو بیاد با اردنگی بندازتم بیرون!
وگرنه میدونستم چی بگم جناب محسن پاییز فرانسوی!!
شما فعلا بگرد از اون نمونه بانوان بالا یه تاپ تن اش رو پیدا کن واسه عکست..تا بعد که خدمت مبارکتون برسم تو یاهو!!

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:40 ق.ظ

تف تو روحت بی شرف یه مرتبه بگو برم کارمو عوض کنم برم تو کار همکاری با مجله ی پلی بوی و عکاسی از مدل های پورنو
.
.
.
میخوایی واسه اینکه راحت باشی و احساس غربت بهتون دس نده و دلتون برام نسوزه بگم اون یه تیکه سوتین ناقابل رو هم دربیارن و یه عکس خودمونی دس جمعی بگیریم براتون بفرستم> هوم؟!!!! هان؟!!!
تعارف نکن داداش من واسه خاطر تو سوتین همکارامم در میارم

محسن باقرلو یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:41 ق.ظ

محسن اگه گفتی چرا پلیس رانندهه رو واستونده ؟!
چون نه به کسی زده نه به ماشیندیگه ای
یه کم دوگوله هاتو کار بنداز خب !

محسن باقرلو یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:42 ق.ظ

آففرین !
به دلیل خود ارضایی در حین رانندگی !!

فرشته یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:44 ق.ظ http://surusha.blogfa.com

تیراژه جان مادر برو بخواب...بدو قربون قدت...

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:46 ق.ظ

الان یه لینک عکس اینجا واست میزارم پلیس تورو هم واستونه اونم به دلیل همون در حال کامنت گذاری


پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:47 ق.ظ

اونم پلیس وانستوندتش٬ دیوار استوندتش!

محض اطلاع

تیراژه یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:48 ق.ظ

مادرجان فرشته..شما نمیگفتی هم خودم کم کم داشتم میرفتم..بس که اوضاع اینجا داره خفن میشه!
یاد و خاطره ی ارشمیرزا گرامی!!!

محسن باقرلو یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:48 ق.ظ

اگه گفتی بعدش پلیس چیکار می کنه با آقاهه ؟!
آففرین !
اول جریمه ش می کنه
بعد ماشینشو توقیف می کنه
بعدم به دین مبین اسلام مشرفش می کنن و ختنه ش می کنن !

محسن باقرلو یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:49 ق.ظ

بذار لینکو
ببینم برم بخوابم
چون توو شرکت VPN نداریم !

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:50 ق.ظ

۱۸ +

یکی از همکارا داوطلب شد شربت شهادت بنوشه و در این امر خیر پیش قدم بشه٬ اگه مورد قبول واقع شد ان شاالله فردا خیل عظیم همکارای قشر اناث یه عکس دس جمعی تو این محتوا برای شما دوستان عزیز همیشه در دیوار بفرسن
.
.
.
عکس رو داشته باش
.
.
این مدلی بفرستم؟

http://s1.picofile.com/file/7195662575/leisure_meter_0507_lg.jpg

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:53 ق.ظ

تو این ل ول میپسندی داداش٬ اگه اوکیه فردا با همکارا بریم تو کار پورنو گرافی و در سازمان ملل و سازمان امنیت و همکاری اروپا رو ببندیم و تابلوشو عوض کنیم بزاریم شعبه جدید پلی بوی
.
.
.هم ثوابه و هم فال و هم تماشا
پولشم خوبه فقط اسمش بد در رفته

محسن باقرلو یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:55 ق.ظ

واقعن خاک توو سرت با این سلیقه ت !
این بدبخت از سومالی در رفته ؟!
اصولن دافی که یه پرده گوشت نداشته باشه گافه !!

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:59 ق.ظ

تو چرا نوفهمی؟!
اولن این برنزه کرده حرارتش زیاد بوده ته گرفته برادر بعدشم پرده؟! این بدبخت مادر مرده پرده ها رو جم کرده کشیده بالا باربی کرده تا اسلام در خطر نباشه!
این مادر مرده از کجا میدئونست جنابعالی مصرف پرده و کوشتتون بالایه؟!!!

فرشته یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:00 ق.ظ http://surusha.blogfa.com

آقا میشه آدرس بلاگ جدیدتونو بدین ما عکسامونو بفرستیم؟ همینجوری ادامه بدین فردا ما دستمون تو حنا میمونه ها...!

تیراژه یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:03 ق.ظ

والا با این عکس هاشون!!!
و با این سلیقه هاشون!!!

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:07 ق.ظ

مگه امامزاده لو وبلاگ جدید داره؟!!!!!!!!!!
.
.
.
.
مردک بیا شفاف سازی کن!

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:09 ق.ظ

دخترم مگه نگفتم تو نگاه نکن!
.
.
.
خوبه میگی نگاه نکن!
والله با این دخترامون

تیراژه یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:10 ق.ظ

نخیر
ولی با این اوضاع پوlرنویی ممکنه فردا بیاییم ببینیم یک عدد فیل داف و خوشگل و اپیلاسیون کرده نشسته اینجا و لوندانه داره بر و بر ما رو نگاه میکنه!!
فرشته بانو از آن جهت فرمودند!!

تیراژه یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:12 ق.ظ


حالا دختر و پدریمون جای خود!!!

والا تو کامنتهای جناب باقرلو لینکی باشه و دیده نشه؟!! میشه مگه؟!!

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:17 ق.ظ

محسن کپیدی؟
تازه میخوام یه لینک دیگه واست بفرسم با چن پرده و روپرده ای گوشت و چربی و اینا

پاییز بلند یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:18 ق.ظ

فیلش اگه خوشگل باشه بیاییم نریم هندستون٬ همینجا خودمون بستونیمش شوهرش بدیم دیگه نیاد قر بده

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.