شب سال نوی میلادی ... شب کریسمس ... با اینکه مال ما نیست اما همیشه از همان بچچگی حس خاص و ناب و قشنگی را در من بر می انگیخت ... از کارتون اسکروچ بگیر تا رویای هدیه های بابانوئل ... از تماشای تنها در خانهء مک کولی کولکین بگیر تا کارت پستالهای گوزن و برف و کاج ... از شبهای کریسمس خانهء حسین و می نو ، پای درخت کاج تزئین شده به سلامتی هم نوشیدن و بعدش با سیگارهای روشن به مسخره گیتار زدن و تا پاسی از شب خواندن آهنگ ورس توو نااایت بگیر تا شوهای کریسمسی ابراهیم تاتلیس و تا صبح بیدار ماندن ... یادش بخیر ...
سلام
عید کریسمس مبارک
هم بر ارامنه عزیز هم بر شما که ازش خاطره دارین
ظاهرا موقع نوشتن این ست حالتون از تجدید خاطرات خوب بهتر از قبله
امیدوارم دوستان دیگه اینبار کوتاه اومده باشن از یاری رساندن به روش خودشون!!!
عید کریسمستان مبارک
یادم نمیاد!!!! هیچی یادم نمیاد!!!!!
گندت بزنن لعنتی
کریسمس قشنگه!رسم-آش!سیستمش!کلن!
ولی خاطره ای ندارم ازش!بجز امسال ک آنجل!واسه همه شیرینی آورد بخاطر کریسمس!
حالا که دل گرفته از خیلیا
تموم شده تمام یکرنگیا
بهتره اون پنجره رو وا کنی
با چشم دل خوب تماشا کنی
پرنده ای روی درخت بی برگ
پیرزنی عصا بدست دلتنگ
گربه بازیگوش همسایه رو
دستفروش دوره گرد خسته
مامور شهرداری نشسته بر لب جوی
تمامیشون چشم به چیزی دوختن
تمامیشون دل به جایی بستن
تولد مسیح برام یه کارت پستال بود که حضرت مریم رو در حالی که عیسی رو توی بغل داشت توی یه آغل نشون میده بره های سفید ...فرشته هایی که از آسمون اومده بودند و برفی که نشسته بود روی زمین ...من عاشق این عکس بودم ..
تموم سالها با عشق این عکس عاشق مسیح بود.....
عجب هیدریییییییییییییی
خودتون انداختین عکسشو؟
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت :
قدمها تند و لغزان
کسی ترمز نگیرد پیش پایت
که باران سخت میباردد
وگر دست خواهش سوی ماشینی تو یازی
به اکراه گرداند نگاهش
که باران سخت میبارد
و چکه میکند آب از سر و کولت ، تو را لیک ... کو کس تا برد سمت منزل ... مقصد دورت !
تاکسی کز منزلش گردد برون ... پی دربست باشد حال ...
تاکسی کین است ... پس دیگر چه داری چشم
ز رسم دیگران ... تو !
هوا بس ناجوانمردانه ...یست ... هوییییی ...
نگاهت کور بادا ... نمیبینی مرا ؟
پاشید بر پیرهنم آب ... لک شد ... خدایااااااااا
منم من ... آویزان لطفت ... حین مشکل
منم من! برگ زیر پا افتاده ... دوور از شاخه ... رنجور!
منم قربانی فصل خزان آفرینش ، بوققققق ناجور!
چه میگویی ؟ که گه شد روزگارم ... شب شد ... ماشین نمی آیی ؟
فریبم میدهد ، بر خیابان آن زردرنگ ماشین ... میخواهد بپیچد ...
گو...
روم خانه !
که چه؟
کو دل خوش ؟
زیر پول شارژ این ماه آن تابوت ظلم نه توی قبض اندود صاحب خانه ، پنهان است ...
حریفا ... حریفا ... الو ... و در دسترس نباشد ... این دوست هم !!!
...
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت :
هوا ک...ی ، درها قفل ، سرها در گربان ، دستها سرد
این شهر با خودش نفرین درد دارد ... درد ...
دلم خسته ... دلم غمگین ... خدایا صبر
استخوان های شرافت ، پول !
در جیب آقازاده ها ...
"زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه
غبارآلوده ، مهر و ماه
زمستان است..."
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت ...
چه دل خوشی داشتیم واقعن
فقط دنبال یه بهانه بودیم برای خوشی
عکس هدر خیلی زیباست. خود خود زندگیه.
آره علیرضا جان
عکس هدر رو خودم انداختم ...
مرسی لطف دارید
" اینکه مال ما نیست اما همیشه از همان بچچگی حس خاص و ناب و قشنگی را در من بر می انگیخت ... از کارتون اسکروچ بگیر تا رویای هدیه های بابانوئل ... از تماشای تنها در خانهء مک کولی کولکین بگیر تا کارت پستالهای گوزن و برف و کاج ... "
سلام داداشی...
منم دقیقن همین حس و حالی رو دارم که تو ام داری .. ولی واقعن چرا همیشه مرغ همسایه غازه؟ چرا انقد کریسمس جذاب تر از نوروزه؟ چرا ما عمونوروز سیا سوخته داریم که هدیه می گیره اما اونا بابانوئل شیک و پیک دارن که هدیه میده؟! هوم؟
سلام
هر چی فکر کردم چیزی به مغزم نرسید که بگویم امیدوارم امسال بابانوئل جوراب های آروزیت را با آن پر کند ، اما امیدوارم و امید دارم که دلت را پر از شادی کند ، گرچه تمام شادی های دنیا کم است برای آدم های دل گنده ( من بترکم اگه از این دل گنده منظور بدی داشته باشم )
در ضمن زیبایی هدر جدید از نگاه این حقیر به تک بودن برگ روی آب نیست ، حتی به مسیری که می رود هم نیست ، به توی چشم بودنش هست ، به قلدر بودنش
هدر در نوع خودش شاهکاری ست...
و البته پاپانوئل هم شدیدا شباهت دارد به خیالبافی های کودکانه ی من در مورد چهره ی پاپانوئل... و البته کریسمس فقط یادآور شوها و مراسم های جشن و شرور زنده ی شبکه های خاک توسری ست برای ما جوانان مسلمان.
من بچگی هام همیشه عاشق این بودم که یک شب که خوابیدم بابانوئل برام اون چیزی که آرزوشو داشتم بیاره...
منا جانم به مسئله ی خوبی اشاره کرد...از نظر من بابانوئل با هدیه هاش و برآورده کردن آرزوهای بچه ها در شب سال نو خوشحالشون می کنه و حاجی فیروز هم در نهایت تنگدستی سعی می کنه در شب سال نو دل مردم رو شاد کنه...دلم برای حاجی فیروز می سوزه...پارسال جلوی در دانشگاه ما یک حاجی فیروز اومده بود من اولین بار اونجا حاجی فیروز رو دیدم...
خصوصی دارید عمو محسن.
ای بابا
شما میرین به سلامتی میزنین بالا
بعد فقط به ما یه تبریک ساده میگن !
معلومه که دوس داریش :دی
من کریسمس رو به اندازه مسیح دوس ندارم ...
آپم
تو باز خودتو بزن به بیخیالی
سال نو میلادی رو به همه شادباش میگم هرکس با هر کیش و آئیینی ما همه به سلامتی تمام کسانی که شادی دیگران رو شادی خودشون میدونند بیداریم و می نوشیم و به قول دوستان حرکات موزون انجام میدیم....به عمو چگوارا هم تبریک بگید!!!!!!!!!
کریسمس و کلیسا و دعا خوندن قبل از غذا خوردن و تمام این کارا رو خیلی بیشتر از رسم و رسومات به ظاهر خودمونی ولی شلخته ی خودمون دوست داشتم و دارم
قدم زدن و زانو زدن جلوی مجسمه ی مسیح مصلوب تو کلیسا... نوشیدن شراب و خوردن نان و نمک مخصوص شب عید یهودی ها..نشستن سر میز بوقلمون و شامپاین ویژه و همه ی اینها..حتی قهوه ی صبح یکشنبه ی یکی از دوستان اقلیت (چقدر مسخره است این لفظ اقلیت) همیشه برام یه جورایی احترام آمیز و خواستنیه
به همان اندازه مشتاق این رسم های تر و تمیزم که بیزارم از بوی گلاب و جوراب و عرق مسجدها و عمو نوروزهایی که در قالب لباس تازه ای گدایی می کنند.
هدر نو مبارک قربان
وقتی که با موبایل این جا رو برف پوش دیدم دلم گرفته بود ولی حالا خوشحالم.
ممنون که هستید..
.
.
راستی...فوتواولولون چه شد جناب باقرلو؟!
تبلیغ مشروب و گناه نکن برادرررررررررررر گرچه ناخاسته اما.......اثرگذاره
شاید خیلی بد باشه که اینو میگم.ولی همیشه کریسمسو بیشتر از نوروز خودمون دوست داشتم