امشب وختی خونهء مامان مریم مجله فیلم رو از زیر مبل ورداشتم و مصاحبهء مفصل و چن صفحه ای عطاران رو خوندم یاد سالهای دوری افتادم که مرتب و بی وقفه هفته نامهء سینما میخریدم ... یه اعتراف صادقانه اینکه اون سالها خریدن مجله سینما با پول توجیبی محقرم ! و خوندنش خیلی هم از عشق به سینماتوگراف ناشی نمیشد و دلیلش بیشتر این بود که اکثر همکلاسیهای دبیرستانم توو خونه شون ویدئو داشتن و ما نداشتیم و می خواستم با خوندن دربارهء فیلمها و هنرپیشه ها حرفی واسه گفتن داشته باشم و جلوشون کم نیارم ... هی یادش بخیر ... یه چیز دیگه که امشب بهش فک کردم مرور روزنامه ها و مجلاتی بود که اون سالها مرتب میخوندم ... کیهان ورزشی ... دنیای ورزش ... استقلال جوان ... مهر ... توانا ... صبح امروز ... کارنامه ... سینما ... مجله ماشین ... امیدجوان ... یالثارات ... کیهان کاریکاتور ... طنز و کاریکاتور ... اوممممم لعنتی چقد این سالهای اخیر روزنامه و مجله و کتاب کم خوندم و میخونم ...
اول!!
چه خوب که از قاطر شیطون پیاده شدین:)
منم یه زمانی خودم می کشتم واسه چهار شنبه ها شماره جدید مجله اطلاعات هفتگی یه ارشیو کامل درست کرده بودم ولی چند سالی میشه بی خیال چهارشنبه ها شدم مگر جایی ببینم وقت داشته باشم تا بخونم
منم اطلاعات علمی و اطلاعات هفتگی رو همیشه میگرفتم دبیرستان که بودم!! فک میکردم با خوندن اونا اطلاعاتم میره بالا یه گوهی میشم شاید.
بنده وپدر جان هنوز هم مجله ی دنیای تصویز وروزنامه کارون(مال خوزستان) رو مرتبا مطالعه مینمایییم.
سلام
زندگی ما را به خواندن روزی نامه های واداشته است ...
اون روزهایی که شما کیهان ورزشی می خوندید ایران ایر گل آقا رو مجانی می داد به کارمندا لاش هم یه کیهان بچه ها می ذاشت واسه بچه هاشون ...
کیهان ورزشی و دنیای ورزش رو حدودای سال ۶۰ بود ... دبستانی بودم ...
بزنم به تخته خوب موندی محسن خان ، چشم بد دور و کور ...
اینطوری که معلومه باید از نسیم شمال و وقایع اتفاقیه هم چیزکی در ذهن داشته باشی قربان
راستی این سال های اخیر مگه روزنامه و مجله و کتاب قابل خوندن هم چاپ میشه ؟( البته میشه ها اما نه با اون کثرت )
سلام، این اینترنت شاید حسن های داشته اما بزرگترین ضررش کمتر مطالعه کردن است. فکر می کنم بیشتر وقت را صرف اینجا شد!
همیشه آدما لحظه های از دست رفتشونو بیشتر دوست دارن،اگه میشد همه یا اکثرا برمیگشتن به گذشته...
الانم میتونی کتاب و مجله بخونی یا عادات خوب گذشتتو تکرار کنی ولی باید بخوای!وقتی زندگیت شده کار و خوابو رو کاناپه دراز کشیدن و همش حرفای ناامیدکننده میزنی دیگه جایی برای تکرار روزا وکارای خوبت نمیمونه محسن خان...
نمی دونم چرا هر کاری می کنیم که اون لحظه ها و اون حس و حال قدیم و برگردونیم نمیشه اون وقتا مجله خوندن هم بیشتر از الان می چسبید منم بعد از کیهان بجه ها . مجله سروش میگرفتم بعدش مجله فیلم و اطلاعات هفتگی بعد هم که تبدیل شد به موفقیت و این مجله های رنگارنگ ایده آل و زندگی ایرانی ولی هر چند وقت یه بار می رم همون مجله های قدیمی رو می خرم ولی اصلن خوندنش اون حس و حال و تازه نمی کنه
هیچ وقت به هیچ مجله ای دل نبستم!
ولی این اعترافات صادقانه رو خیلی دوست دارمممم
یعنی هدر دیگه آخرشه
عرض ادب.
ایی صبح امروز و یالثارات در کنار همدیگه میگه شما خعلی دموکراتین
من که نمیتونستم!
سلام!
منم از راهنمایی تا وسطای دبیرستان جوانان امروزو هر هفته می گرفتمو ی دوستی قشنگی با بچه هاش داشتم!ک متاسفانه متلاشی شد!!!!
آجیمم ماهان(واسه پرسپولیسو)می گرفتو منم می خوندم!
ولی الان فقط کتاب می خونم!
حس مجله و خواننده هاشو دووستی هاشو خیلی دووست دارم!
سلام کرگدن جان
نوشته ها میتونن خیلی تاثیر گزار باشند هر جا که باشند
گاهی ادم واسه خوندن بعضیهاشون اونقدر بیتاب میشه که
نمیشه توصیفش کرد و اصلا نمیشه لذت خوندنشونو با هیچ
چیز دیگه عوض کرد من این حسو بارها تجربه کردم
و گاهی هم میتونه اونقدر ویرانگر و کشنده باشه که
حس زنده بگور شدن و برات تداعی کنه اینو هم با تمام
وجودم و با تلخی بسیار زیاد تجربه کردم
هر چی نوشته میشه و خوانده میشه در در نظام هستی
ثبت میشه و دیگه نمیشه کاریش کرد
مراقب نوشته هامون باشیم
کرگدن جان همیشه یه بهانه واسه نوشتن هست
حرفاتون ساده و دلیه و ریا توش نیست
واسه همین ادم رغبت میکنه مهمون ناخونده شما بشه
به قول قدیمیا در خونه بازید.....
امیدوارم این خونه و صاحبش برقرار باشند
از اینکه منو تحمل میکنید ممنونم
سلام. راستش ما هم تا دوران راهنمایی و اینا ویدیو نداشتیم و من تو مدرسه غالبا وقتی حرف فیلمای خارجی و سینمایی میشد هیچ حرفی برای گفتن نداشتم و فقط گوش میکردم. اما وای مجله کیهان بچه ها رو با ولع وصف ناپذیری میخندم. لحظه شماری میکردم شماره بعدیش چاپ شه. رشد کودکان هم مجله ای بود که مدرسه میداد و داستان های امین و اکرمش برام جذاب بود. ولی هیچ کدوم کیهان بچه ها نمیشد. یادش بخیر...
میخندم=میخوندم
حس نوستالوژیک این پست شما سبب گیجی اینجانب گردید.
چلچراغ و همشهری جوان رو یادم رفت !
من کرم چلچراغ بودم و بعدم همشهری جوان...یه دوره هم دنیای تصویر..
انگیزه ای که از خوندن مجله ی فیلم داشتید خیلی جالب بود برام.