عباس راست میگوید ... در زمینهء رابطه با جنس مخالف دوران دانشگاه ما به واقع ، تمامن به قددیسه بودن گذشت ! ... نمی خواهم الکی ادای احمق ها یا فروتن ها را در بیاورم و به جملهء قبلی اضافه کنم که ( شاید هم ادای قددیسه ها را در آوردن ) ... که واقعن برادر همهء دخترهای بی برادر بودیم ! و دوستِ مذکر همهء دوست پسردارها ! ... از طرز فکر ها و عقاید و مانیفست های شخصی و من درآوردی و بیضاتیک ، خیلی زمان باید بگذرد تا آدم درست یا غلط بودنشان را عمیقن درک و لمس کند ... انقدری زمان لازم است که با سرعت بن جانسون سالها بدوی و فرسنگها دور شوی از خود گذشته ات و برسی بالای یک تپه ای کوهی کتلی چیزی که بتوانی از آن دوربالا خوب نظاره کنی خویشتنی که بوده ای و حالا دیگر نیستی را ... جددن حیف شد !

نظرات 35 + ارسال نظر
عاطی یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:20 ق.ظ http://www-blogfa.blogsky.com/


یجورایی یاد خودم افتادم!!واسه پسرا داش عاطی!بوودم:دی!


واقعا حیف

پس همدردیم !

تیراژه یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:28 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

چرا حیف شد؟

شد دیگه !

واحه یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:34 ق.ظ

دوران دانشگاه ما هم دقیقا همین جور گذشت و من از این بابت اتفاقا خیلی خوشحالم البته در کلاس ۲۸ نفره ما که از ترم ۱ تا ۸ همه با هم بودیم پنج نفر از بچه های کلاس با بچه های دانشکده، رشته های دیگه ازدواج کردند... تو کلاس خودمون هم یکی از دخترا و یکی از پسرا... ولی در کل هنوز هم که بعد از اینهمه سال همدیگر و می بینم یک جو خوب و دوستی های پاکی بین مون هست که لذتبخشه برای همه مون خاطرات مشمئز کننده از هم نداریم خدا رو شکر... آخه خیلی از عشق ها ته شون به نفرت می رسه!
ولی بین ما جز اون موارد ازدواج، عشقی خدا رو شکر اتفاق نیفتاد که تهش به نفرت برسه...

کلا شما مخالف خوانی نکنید ما متعجب میشیم !

نیمه جدی یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:37 ق.ظ

یعنی خوب بود اینجوری؟

الان اینجوری اشاره به کدام وضعیت دارد ؟!

mahsa یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:28 ق.ظ http://exposed.blogsky.com

baghiye ro nemidunam, vali vase man, to va abbas hamishe neshuneye in budin ke mishe etemad kard, mishe neshast, mishe harf zad, mishe dasti ro tuye dast gereft va sar bar shunei gozasht, va arameshe khial dasht, chon miduni ke hormate andamet va afkaret mahfuz hast.. inke miduni tarafet to ro be onvane yek ensane dige mibine va objectify nemikone to ro.. kholase ke merci be khatere har chizi ke un salha tu kalatun migzasht, chon man be shakhse hich chizi ro tu donya ba un hesse etemad va etminan hazer nistam avaz konam.. merci ke unjuri budin ke budin :D doostetun daram ye alame xoxoxoxoxoxox

p.s. laptopam ghati karde fonte farsish bala nemiad, kholase ke bebakhshid ke finglish shodesh in comment amoo jan :)

آره خب منم واسه خودم گفتم نه واسه تو !

arefeh یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:54 ق.ظ

Hala alan je gozashte az un moghe be che natije i residin

بی نتیجه گی !

محمدمهدی یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:03 ق.ظ

حیف شد که زود گذشت ... محدود به یک نفر یا افراد معدود نبودید آنهم با روکش های عشق و هوس و ... در احساس خیلی ها سهم داشتید و به نظر من هر حسی اعم از شادی و غم و رنج و لذت را که از رابطه با هر فردی به شما غالب میشد در تعالی روح بزرگتان و غنای مرام بی بدیلتان اثر بخش بوده است... به قطره ها دلخوش نباشیم که دریا شدن عالمی دارد ...

الان من کم آووردم !

آنا آریان یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:43 ق.ظ http://www.arusakeposhteparde.blogfa.com

غصه نخور. ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است. هنوز دیر نشده. حالا که به اشتباهت پی بردی زودتر جبرانش کن

نه دیگه دلداری فایده نداره !

آوا یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:23 ق.ظ

خب خیلی هم بد نیستا
خیلی از جودانشجویها
همین بوده خب.......
اما خیلی وقتامیشه
که حــــسرت دوران
83رو میخورم.چون
خیلیهاشون رفتن
...رفتن واونجوری
پرپرشدن....و ای
کاش هــایی که
واسه خیلیامون
موند..............
یاحق...

پرپر ؟! یعنی چجوری ؟!

فرشته یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:40 ق.ظ http://houdsa.blogfa.com

چیش حیف شد؟؟

پیچپیچیش !

ارش پیرزاده یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:54 ق.ظ

جون مادرت واکنش خانم های کامنت گذار داری ... اصلا تو باغ نیستند ... کلا باقالی
محسن تو این زمینه حرف زیاد دارم منتها می ترسم بنویسم... تو که می دونی من زیاد بلد نیستم حرفمو بنویسم .... یادت باشه یه روز مفصل با هم صحبت کنیم
خیلی چاکریم دوست من .... فقط یک جمله بگم خفه قان مرگ نگیرم ...
خیلی خوبه که بجای اینکه .....احساسات تو سرکوب کنی تا روی عقایدت بمونی .... تصمیم گرفتی .... عقایدت بیضاتیک عوض کنی تا به احساسات بها بدی ....
خیلی خوبه ......

تو حرف زیاد داری ولی حرررف نداری !

مریم نگار یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:12 ق.ظ

...ببین کامنتهارو محسن خان...هنوزم همون برادر و دوست مذکری برا همه !!..کسی تصور دیگه ای از شما نداره !
فرشته جان؟؟!!
منظور..حیف شد که قدیسه گی کرد دیگه بالام..

می بینید مامانگار ؟! دیگه به چه زبونی بگم ؟!

علیرضا یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:08 ب.ظ

سلام
من اتفاقاً قدیس نبودم ... جان داداش چون بن جانسون دویدم این قدر دور شدم که ... راستی بن جانسون یادته : با اون گردن بند کارتیه کلفتش تو المپیک سئول و این که بعد از سالها شواهدی پیدا شد که بنده خدا دوپینگ نکرده بود و این دسیسه کارل لویس و آمریکائی ها بود ...

اولشو خوب اومدی ولی بعد خوشگل حرفو عوض کردی !

فرشته یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:12 ب.ظ http://houdsa.blogfa.com

آرش خان خب وقتی آدم یه چیزی رو نمیفهمه میپرسه دیگه...بچه که زدن نداره..

ممنون ماما نگار عزیزم...

خو من بازم نفهمیدم چی شد...

آرش چیکارش داری بچچه رو ؟!

مموی عطربرنج یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:17 ب.ظ http://atri.blogsky.com

موندم که دیگه می خواستین چی کار کنین و نکردین؟؟

شما از کجا می دونید ما چیکارا کردیم ؟!

مریم نگار (مامانگار یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:36 ب.ظ

فرشته جان خوب بیشتر از این نمیشه توضیح داد عزیز..
آدرس وبت رو بده بیام ...خصوصی بگم..

واس ما ام بگید خب !

مریم نگار یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:37 ب.ظ

...ااااوااا..آدرس که هست..

اوهوم !

تیراژه یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:36 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

این پشیمونی و اعتراف مرموز که تو این پست شما و این پست جناب پیرزاده :
http://arashpirzadeh.persianblog.ir/post/199/
هست برام عجیبه..
و هردوی شما عزیزان علت تغیر نظرتون رو نگفتید
فقط گفتید که دیگه مثل اون زمان فکر نمیکنید

خب چرا فکر میکنیدطرز تفکر اون زمانتون اشتباه بوده؟
چرا اون عقاید الان براتون رنگ باخته؟

نمی دونم والا !

تیراژه یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:31 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

البته
حواسم هست که تم پست شما با جناب پیرزاده فرق داره
شما منظورتون پاستوریزگی و چشم پاکیه
و ایشان منظورشون عشق و اینها
ولی باز هم جریان اصلی فکریتون مشترکات خاصی داره
مثل همین ابراز پشیمونیتون
چرا فکر میکنید اشتباه فکر میکردید؟

فکره دیگه کاریش نمیشه کرد !

عارفه یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:39 ب.ظ http://ashianeye2.blogsky.com/

تو حرف زیاد داری ولی حرررف نداری !
چه جمله ی فلسفی بود .
ماشاالله ایشون بعید می دونم چندا بچه ای که شما با غلظت گفتی باشن ها!
فکر کنم امروز کلا خیعلی سر حال هستین که جواب همه رو دادین. عجیب بود.

سرحال نیستیم ، مرض داریم !

lithium یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:59 ب.ظ http://www.lithium2090.blogfa.com

کسایی که تو یه زمان هایی خیلی انسان های درستی هستن قابلیت این رو دارن که آدم های بدی بشن.
حالا شما خوب موندی یا کج رفتی؟

من خوب رفتم کج موندم !

تیراژه یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:10 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

جسارتا
و صرفا جهت یاداوری!
به این پست کیامهر خان و کامنتهای خودتان یک نیم نگاهی بیاندازید!
http://www.javgiriattt.blogsky.com/category/cat-17/page/4/

عرض بنده واضح است دیگر؟
در وضوح عرض بنده که نه..اما در سرحال بودن شما (با توجه به جوابی که به عارفه دادید) جای شک هست!
با این حال کماکان به سماق مکیدنمان مشغول خواهیم بود!!

اولن مرگ من بگو چجوری اینا یادت می مونه !
دومن ملتفت نشدم منظورتونو حاجیه خاتون !

پروین یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:03 ب.ظ

ای خداااااا ... من عاشق این تیراژه ام. هیشکی نمیتونه از دستش در ره!! البته بگذریم که شما رفتید. ولی تیراژه جان ما هم تسلیم نمیشه!
خوب بگید به بچه (با احتساب فرشته عزیز هم) که چرا پشیمونید؟
گیرم که البته اونجوری که بودید هم نبودید. الآن دیگه چه فایده ای داشت براتون که حسرتش رو میخورید آخه پسر خوب؟ تازه احتمالا خیلی هم اوضاعتون از حالا بدتر بود. (آیکون احتمالا!)

میخورید با پسر خوب جور در نمیاد !
میشه منو با فعلهای مفرد خطاب کنید پروین بانو ؟!

نیما یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:21 ب.ظ

باید کلاس ما رو میدی، کلا همه با هم درگیر بودن ... اصلن یه وضعی... سایه ی همو گردن میزدن... برو اخوی خداتو شکر کن که با چارتا درب و داغون مث من همکلاسی نبودی...

درگیر تا چه حد ؟!

عارفه یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:06 ب.ظ

سلام
دارم به مغزم فشار میارم اصلا یادم نمیاد اینجا جواب نظرات داده باشین شایدم من آلزایمر گرفتم

آره منم یادم نمیاد ! چرا من پیرمردو توو این موقعیت قرار میدی ؟!

واحه یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:17 ب.ظ

این متن اومد به ایمیلم گفتم احتمالا براتون جالب باشه:


(ما بچه های کارتون های سیاه و سفید بودیم !!!
کارتونهایی که بچه یتیم ها قهرمانهایش بودند!!!
ما پولهایمان را می ریختیم توی قلک های نارنجکی و می فرستادیم جبهه!!!
دهه های فجر مدرسه هایمان را تزئین می کردیم!!!

آدمهای لباس سبز ریش بلند قهرمان هایمان بودند!!!
آنروزها هیچکدامشان شکمهای قلمبه نداشتند!!!
و عراقی های شکم قلمبه را که می کشتند توی سینما برایشان سوت می زدیم!!!
شهید که می آوردند زار زار گریه می کردیم!!!
اسرا که برگشتند شاد شاد خندیدیم!!!

ما از آژیر قرمز می ترسیدیم!!!
ما به شیشه خانه هایمان نوار چسب می زدیم از ترس شکستن دیوار صوتی!!!
ما توی زیر زمین می خوابیدیم از ترس موشک های صدام!!!
ما چیپس نداشتیم که بخوریم!!!
حتی آتاری نداشتیم که بازی کنیم!!!
ما ویدیو نداشتیم!!!
ما ماهواره نداشتیم!!!
ما را رستوران نمی بردند که بدانیم جوجه کباب چه شکلی است!!!
ما خیلی قانع بودیم به خدا!!!
۰
صحنه دارترین تصاویر عمرمان عکس خانم های مینی ژوب پوشیده بود توی مجله های قدیمی!!!
یا زنانی که موهایشان باز بود توی کتاب های آموزش A.B.C.D!!!
زنهای فیلمهای تلوزیون ما توی خواب هم روسری سرشان می کردند!!!
حتی توی کتابهای علوممان هم با حجاب بودند!!!
ما فکر می کردیم بابا مامان هایمان ما را با دعا کردن به دنیا آورده اند!!!
عاشق که می شدیم رویا می بافتیم!!!
موبایل نداشتیم که اس ام اس بدهیم!!!
جرات نداشتیم شماره بدهیم مبادا گوشی را بابا هایمان بردارند!!!
ما خودمان خودمان را شناختیم!!!
بدنمان را، جنسیتمان را یواشکی و در گوشی آموختیم!!!
هیچکس یادمان نداد!!!

و حالا گیر افتاده ایم بین دو نسل!!!
نسلی که عشق و حال هایشان را توی شهر نو ها و کاباره های لاله زار کرده بودند!!!
و نسلی که دارد با فارسی وان و من و تو و ایکس باکس و فیس بوک بزرگ می شوند!!!
و هیچکدامشان مارا نمی شناسند و نمی فهمند........



نسل بخاری های نفتی
نسل کوپن
نسل سازندگی
نسل آزادگان
نسل شهادت دایی،
اسارت پسر خاله
... نسل ترسهای واخورده
نسل کتابهای خوب
نسل فیلمهای بد
نسل روایت فتح
نسل اوشین
نسل سخت کوشی بی پاداش
نسل معدلهای خوب
نسل سرودهای صبحگاهی
نسل دو میلیون دانش آموز بیشتر از ظرفیت دانشگاه
نسل کنکورهای سهمگین
نسل ترس از آینده
نسل همین که هست باید ادامه داد
نسل صرفه جویی
نسل مشکلات اقتصادی
نسل ترس از عذاب
نسل کمیته
نسل گشتهای شبانه
نسل کرایه ی ویدیو به صورت قاچاق
نسل اعدامیهای ۶۷
نسل هرشب ساعت ۹ انجز انجز
نسل متعهد
نسل درد های پنهان
نسل کتک خور
نسل عشقهای نامه ای
نسل کم توقع و قانع
نسل عاشق وطن و آواره
نسل بدهکار به هر ننه قمری....)

و هیچکدامشان مارا نمی شناسند و نمی فهمند........

عارفه یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:26 ب.ظ

حالا حافظه ها رو در مورد متن بالا چک کنیم؟
خاطرتون هست این متن" ایمیل" رو تو کدوم وبلاگ خوندین؟
تو یه پست از آقا کیامهر

تیراژه یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:43 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

"من خوب رفتم کج موندم ! "
چقدر جوابی که به لیتیوم دادید خاص بود
اصلا خودش یه مینیماله..کوتاه..اما پر از حرف..
قبول دارید؟

درمورد اون یاداوری هم قصد و غرض و مرضی! نبود جز اینکه غیر مستقیم خواستم اشاره کنم به پستی که وعده داده بودید و نخوانده مزه اش زیر زبان/دندان؟! ناکاممان مانده ! و دیدن جواب دادنتون به کامنتها وسوسه ام کرد که جسارتا یادتان بیاندازم که پست چند شماره ای موعودی بوده که انگار به فراموشی سپرده شده!!

ضمنا..در مورد اینکه چطور یادم مانده...
چیزی برای گفتن نیست جز اینکه اگر با "جناب باقرلو"ای مثل خودتان طرف بودید میدیدید که به خاطر آوردن چنین چیزی برای مخاطب حافظه ی چندان قوی ای نمیطلبد!

پروین یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:57 ب.ظ

میخورید ِ من با پسر خوب جور درمیاد. از نظر فعلی اقلا. از نظر خودم. (اول فکر کردم دارید شیطونی می کنید با خوردن و خوب بودن) خودم احساسم اینه که شما رو مثل پسر خوب خودم میدونم و دلم میخواد گاهی اینجوری خطابتون کنم. اما اگر بدونم دوست ندارید نمی کنم.
خوب و خوش باشی مجسن خان عزیز باقرلو

مهسا یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:07 ب.ظ http://mlovegod8.blogfa.com

شاید جو و شرایط اون زمان می طلبید اینجوری بودن رو...
ولی اون جوری مطمئن باشین که همه تون راحت تر بودین...
:)

محسن باقرلو یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:40 ب.ظ

پروین بانوی عزیز
ما مخلص شمائیم دربست
منظورم این بود که باهام راحت باشید
اتفاقن اون پسر خوب خیلی چسبید
مث اینکه به یه پیرمرد به جای پدر جان بگن : آقا !

محسن باقرلو یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:41 ب.ظ

تیراژه جان
لطف عالی متعالی !
شما درخصوص چوبکاری ما لالیگائید !!

mahsa یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:45 ب.ظ http://exposed.blogsky.com

MARAZZ! manam dashtam barat az in vare ghaziye migoftam.. ke vase mane dokhtare 18sale ke vase avalin bar tu omresh az khanevade joda shode, dunestane inke hame gorg nistan kheili moheme.. hamin.. bishtar az inam aziatam koni be babaiim zang mizanam gusheto bebore aslanesham.. deheh!

سرندی دوشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:48 ق.ظ http://f26f.blogsky.com

هنو دیر نشده هااااا

عالیه یکشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:24 ب.ظ http://lanatey.blogfa.com

ما که نفهمیدیم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.