با لرزه های بید
لالایی می خواند
پدر بزرگ را خواب می برد و رودخانه را...
سراغم را که می گیرم
هم خانه را خواب می برد
هم پدر بزرگ را
من از حوض  

ماهی های سوخته می گیرم
سال هاست
خانه را
پای همین پدر بزرگ خاک کرده اند 

.                                                  « حسین عبدالوند » 

برای عرض تسلیت به دوست 

.

نظرات 12 + ارسال نظر
دکولته بانو جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:41 ق.ظ

روحشون شاد ...

پروین جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:02 ق.ظ

تسلیت :(

محمد روغنی جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:47 ق.ظ http://ordibeheshtii.blogfa.com/

درود

تو باید زنده باشی
قصدم خداحافظی با تو، با گندم، با لباس های نو
و پیراهن های اتو شده نیست
هنوز کودک مرا عمو صدا می کند...

«احمدرضا احمدی»


مهدی پژوم جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:27 ق.ظ

سلام آقا...
رحمه الله علیه...
این عکس محشری ست آقا. انتخاب تان را همواره می ستایم...

sanjaghak جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:34 ب.ظ http://www.sanjaghak2011.blogfa.com

سلام بر استاد...
روحشون شاد.ماروهم در غم خودتون شریک بدانید.
کاشکی ما مردم ایران تو زنده بودن قدر همدیگه رو بدونیم...
روحشون شاد...

دل آرام جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:24 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

همیشه نگاه و انتخابهایتان خاصه . هم عکس هدر و هم این متن زیبا .
صبر را برای بازماندگان آرزومندم .

تیراژه شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:13 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

سلام
تسلیت عرض میکنم

پدربزرگ روی نیمکتی چوبی
به بدرقه نشسته مرگ را
که پشت سر تشییع کنندگان قدم برمیدارد..
سیگارش را دود میکند و دود میشود میان اشک های داغدارانش..
پدربزرگ..هیچ .

پروین شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:20 ق.ظ

شعر تیراژه ........
:(

میتینگ آنلاین شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 06:03 ق.ظ http://meetingonline0.blogfa.com

این عکس سر در وبلاگتان گیجم کرد. همین طور به بهت و نگاه ِ ناکجای مرد خیره شدم و آن پاها که می رفتند. آنقدر خیره شدم که حرکتشان را دیدم.
اوف
پدر بزرگم بیمار است. باورم نمی شود آن مرد این گونه بیمار است. رو ی پاهایم دراز کشید که پشتش را ماساژ دهم. دل خون شده.

سایلنت شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:44 ق.ظ http://no-aros.blogfa.com/

به شما می گن دوست..

محمد مهدی شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:29 ق.ظ http://mmbazari.blogfa.com



سلام

از دوست به دوست ...

خورشید شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:47 ب.ظ http://shamsolmolook.persianblog.ir

تسلیت.
درک می کنم از دست دادن یه عزیز خیلی سخته.
همین طور اگه پدربزرگ باشه. خدا بیامرزتشون.
و....
ممنون از این که نوشتمو خوندین و لینکم کردین. ممنون .

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.