ولی جسارتا عرضی دارم.. کاش بنویسید که چه میشود که یک مصرع شعر یا یک متن کوتاه دوخطی مثل کوت آه نوشت به ذهنتان میرسد . حتما رویدادی..حسی..واقعه ای..چیزی هست پشت این تک مصرع ها و نیم خط ها.. شعر را میگوییم حین گشت گذار به چشمتان خورده و خواسته اید خواندنش را با ما هم به لطف هدری با مسما سهیم شوید..اما پست های نیم خطی تان چی؟ طرح یا دوبیتی هم نیستند که به قریحه ی شاعریتان بسنده کنیم.. البته جسارتا عرض کردم قربان ..
شاید منظورم را در کامنت قبل کامل ننوشتم عرضم این است که کاش فقط به یک خط و نیم خط و عکس اکتفا نکنید.. از راه و بیراه ذهنتان هم بنویسید . که کدام حس در خلوتتان یا کدام اتفاق خلاصه شده در یک نیم خط.. البته اگر نوشتنی است..میدانیم که گاهی حرفها خیلی ناگفتنی میشوند..اما قبل ها ناگفتنی هایتان خیلی کمتر از این روزها بود ..این روزها که انگار حتی گفتنی هایتان هم پهلو به نگفتن میزنند..
من هم ممنون از تیراژه و از شما که این جستجو را رقم زدید. * خیلی قشنگ بود. من دیروز یک چیز جدید یاد گرفتم. اینکه دیوانه ها مریض نمیشوند. از یک دکتر شنیدم. دکتر همئوپت و نچروپت. خودم متاسفانه دیوانه ای نمی شناسم اما خیلی دوست داشتم از روی تجربه و مشاهدات میدانستم آیا این نظریه درست است یا نه.
* الآن نیائی دعوام کنی که چقدر لفظ قلم نوشتم. خودش اینجوری آمد.
داداش محسن! میدونستی من از روزی که عنوان "عشق احتمالن یعنی..." رو به عنوان یه گروه بندی معرفی کردی، همش منتظرم که بنویسی ؟ که بخونمش؟ فکر می کنم پست های خوبی از این عنوان دربیاد... البته با ذهن خلاق و نکته سنج جناب شهریار بلاگستان
آره محبوب جان خودمم منتظرم ! ضمنن می بینم که از محل کار نت رفتنو شروو کردی بلا !! البت گناهتو نشوریم ! شایدم نت خونه وصل شده شمام که مرفه بی درد و ساعت سه خونه و اینا !!!
از فاضل نظری باشکوه ...
"پس شاخههای یاس و مریم فرق دارند
آری! اگر بسیار اگر کم فرق دارند
شادم تصور میکنی وقتی ندانی
لبخندهای شادی و غم فرق دارند
برعکس میگردم طواف خانهات را
دیوانهها آدم به آدم فرق دارند
من با یقین کافر، جهان با شک مسلمان
با این حساب اهل جهنم فرق دارند
بر من به چشم کشتة عشقت نظر کن
پروانههای مرده با هم فرق دارند"
متن کامل شعر رو سرچ کردم و حالا با اجازه ی شما برای دیگر دوستانی که شاید مثل من مشتاق خواندنش بودند کپی میکنم.
ولی جسارتا عرضی دارم..
کاش بنویسید که چه میشود که یک مصرع شعر یا یک متن کوتاه دوخطی مثل کوت آه نوشت به ذهنتان میرسد .
حتما رویدادی..حسی..واقعه ای..چیزی هست پشت این تک مصرع ها و نیم خط ها..
شعر را میگوییم حین گشت گذار به چشمتان خورده و خواسته اید خواندنش را با ما هم به لطف هدری با مسما سهیم شوید..اما پست های نیم خطی تان چی؟
طرح یا دوبیتی هم نیستند که به قریحه ی شاعریتان بسنده کنیم..
البته جسارتا عرض کردم قربان ..
شاید منظورم را در کامنت قبل کامل ننوشتم
عرضم این است که کاش فقط به یک خط و نیم خط و عکس اکتفا نکنید..
از راه و بیراه ذهنتان هم بنویسید .
که کدام حس در خلوتتان یا کدام اتفاق خلاصه شده در یک نیم خط..
البته اگر نوشتنی است..میدانیم که گاهی حرفها خیلی ناگفتنی میشوند..اما قبل ها ناگفتنی هایتان خیلی کمتر از این روزها بود ..این روزها که انگار حتی گفتنی هایتان هم پهلو به نگفتن میزنند..
ممنون از تیراژه
فکر می کنم با این حساب که پیش بریم
سال دیگه این موقع شهریار
یک پست یک حرفی می نویسند مثل ف
و ما خودمان باید تنهایی برویم فرحزاد
من هم ممنون از تیراژه و از شما که این جستجو را رقم زدید. * خیلی قشنگ بود.
من دیروز یک چیز جدید یاد گرفتم. اینکه دیوانه ها مریض نمیشوند. از یک دکتر شنیدم. دکتر همئوپت و نچروپت. خودم متاسفانه دیوانه ای نمی شناسم اما خیلی دوست داشتم از روی تجربه و مشاهدات میدانستم آیا این نظریه درست است یا نه.
* الآن نیائی دعوام کنی که چقدر لفظ قلم نوشتم. خودش اینجوری آمد.
الآن کامنتم را خودم خواندم. تو مودب تر از آنی، والا خیلی قشنگ میشد بخاطر آن قسمت تجربه سربسرم بگذاری و مسخره ام کنی!
ممنون..هم از شما
هم از تیراژه عزیز
که شعرکامل رو
گذاشتن......
یاحق...
اما!!! دیوانه ها بهتر عاشق می شوند...
خون گریه های امپراطوری پشیمانم...
داداش محسن!
میدونستی من از روزی که عنوان "عشق احتمالن یعنی..." رو به عنوان یه گروه بندی معرفی کردی، همش منتظرم که بنویسی ؟ که بخونمش؟ فکر می کنم پست های خوبی از این عنوان دربیاد... البته با ذهن خلاق و نکته سنج جناب شهریار بلاگستان
آره محبوب جان خودمم منتظرم !
ضمنن می بینم که از محل کار نت رفتنو شروو کردی بلا !!
البت گناهتو نشوریم ! شایدم نت خونه وصل شده
شمام که مرفه بی درد و ساعت سه خونه و اینا !!!