برندهای معروف و بانک ها که تکلیفشان روشن است ، مرده شورند و کاری به بهشت و جهنم مخاطبینشان ندارند ، هروخت مناسبتی میشود یک وجب روغن میدهند روی آش تیزرهایشان ... مثلن همین تیزرهایی که این شبها با سوژه و بکگراند شب یلدا پخش میشود با آب و رنگ و نوستالژی بازی و سنت پرستی و این ادا اصول های نچسب که هیچ جاش به هیچ جای واقعیت جاری زندگی شبه مدرن از آنجا رانده از اینجا ماندهء شترمرغی مان جور در نمی آید ... گزارشگر الدنگ تلوزیون هم دوره افتاده توی کوچه خیابان و مردم عادی را خفت میکند که برای میکروفونش از شب یلدا و رسم و رسوماتش بگویند و همه خفت شوندگان هم الحق چه خوب دینشان را به فرهنگ باستانی این مرز پرگهر ادا میکنند ، همه متفق القولند که برای ایرانی جماعت شب یلدای سال 1391 دقیقن عینهو یلدای چن صد سال و حتی چن هزار سال پیش است و سر سوزنی توفیر نکرده هیچ جاش چه برسد که کمرنگ شده باشد !

نظرات 15 + ارسال نظر
واحه چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:56 ب.ظ

«این ادا اصول های نچسب که هیچ جاش به هیچ جای واقعیت جاری زندگی شبه مدرن از آنجا رانده از اینجا ماندهء شترمرغی مان جور در نمی آید»

دیشب اتفاقی یه برنامه دیدم به نظرم شبکه ۳ بود اشکان خطیبی به نام شوک...
وحشتناک تکان دهنده بود زنی ۳۷ ساله که لحن و تصویر شطرنجی اش بسیار پیرتر از ۳۷ به نظر می رسید معتاد با دختر بچه ای دو، سه ساله بچهء دو، سه ساله اش هم معتاد بود تکه کوچکی مواد به بچه اش می داد و می گفت یه حَب بخور... صورت بچه زخمی به شدت کثیف... پرورشگاه برای این بچه باید جایی شبیه کاخ سفید باشد...
به زن گفت از کی با این بچه هر دو معتاد و سرگردونی گفت از وقتی گرفتار نامردها شدم...
یک زندگی سراسر ناامنی، تعرض، وحشت، سوء استفاده...
تازه این وضعیت تهران مثلا پایتخت هست...
گروهی سرمایه دار... و بخش بزرگی که سعی می کنند در ظاهر زندگی ادای سرمایه داران را دربیاورند... و گروه بزرگی در فقر و فحشاء دست و پا می زنند...

واحه پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:01 ق.ظ

توی شهری که یه بچهء دو ساله امنیت و پناهی نداره و تامین اجتماعی براش وجود نداره و بهزیستی و هزارتا سازمان ریز و درشت تمام ایام سال کاسه گدایی در دست دارند و معلوم نیست چه غلطی می کنند، سرانجام یه روزی امنیت همه مردم اون شهر از بین خواهد رفت...

پروین پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 02:14 ق.ظ

ایران که بودم شب یلدا بهانه ای بود برای ما بچه ها که هرکدام گوشه ای از خوراکیهای شب یلدا را دستمان بگیریم و خانهء پدری دور هم جمع شویم و شبی را به شادی بگذرانیم. اما از وقتی غریب شده ام! هنر کنیم و یادمان باشد سر انار و هندوانهء همیشگی منت میگذاریم که یادشان بوده ایم و با عرق شدید ایرانیت میخوریمشان. اما ایرانیهایی را اینجا دیده ام که یلدا را به قول معروف religiously جشن میگیرند با اندک مایه ای از چشم و همچشمی در هرچه دنگ و فنگش را بیشتر کردن. یا آنها خیلی خوشند یا من خیلی از مرحله پرت. درست نمیدانم.

سارا پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:57 ق.ظ http://sazesara.blogfa.com/

شب یلدای این روزهای ماها، تنهاست، کمرنگ که نه، بی رنگ است...

درود بر شما

باغبان پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:22 ق.ظ http://laleabbasi.blogfa.com

سارا جان کدوم ما این روزها تنها نیستیم؟!! یلدا هم یکی از همین ماهای تنهاست
یلدای هرکسی به رنگ خودشه آدمای چند رنگ یلداهاشون رنگیه آدمای یه رنگ یلداهاشونم...
(نظرمنه البته قاعده کلیشو نمی دونم)

یک لیلی پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:54 ق.ظ http://yaraftab.blogsky.com

دور از جان مبارک شما جناب باقرلو، بالا برویم و پایین بیاییم نافمان را با دروغ بریده اند. دوربین هم که باشد که دیگر نورعلی نور است.

سنجاق.....ک پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:21 ب.ظ

سلام استاد
دوستان فرهیخته درد آشنا...
من با خوندن این پست گریم گرفته و نمی تونم جلوشو بگیرم و بخصوص با خوندن کامنت واحه عزیز....
میدونید ما ....البته هنوز مایی رو ادراک نکردم...وگرنه دیگه مشکلی نداشتیم؟!
ما منضورم فقط همین مای معمولی است ...ما ایرانیها باید 2 نسل بعد من ...از بین بریم تا بچه هامون نفس بکشند...
یلدادر ایران زمانیکه اعراب دختر زایی براشون ننگ بود و اونارو زنده بگور می کردند...نیاکان بزرگ ما بلندترین شب سال رویلدارو ...شب تولد مینو الهه زن و میترا الهه خورشید رو شب زنده داری می کردند...
هی.......................

راد پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 04:24 ب.ظ http://mmrad.blogfa.com

نمی دانم چرا ولی فکر می کنند مشکلات خودش حل می شود... خدا به فریادمان برسد

پاییز بلند پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:20 ب.ظ

هیچی‌ به هیچی‌ شبیه نیست. نه این یلدا به اون یلدا نه اون یکی‌ یلدا به اون یکی‌ و یکیهای دیگه.. تازه خودمونم مسل اهم نیستین مس شبیه به هم یه سال قبل.. ۱۰ سال قبل، یا سال‌های قبل و قبل ترش

دور و اطرافمون هم که پر از تناقض‌های جورواجور.. ولی‌ مدرنیته.. بله آقا همین مدرنیته مادر پتیاره.. همین مساله مهمه که ذهن آماده بشر رو برای مورد تجاوز توافقی قرار گرفتن درگیر کرده

مدرنیته، سرمایه داری که نه...! برای طبقات از پایین متوسط رو به پایین تر ( سرمایه اندوزی برای رساندن سر کلفت خرج به حفرهٔ گشاد دخلل) جایی برای سنّت‌های زیبای نایلونی نمیمونه

همچی‌ پیرامون همین مدرنیتهٔ مادّی گرای مادر پتیاره در حال گردش

حتا گردش زمین با چرخ کهنه‌ی روزگار تو خیابون‌های بالای کائنات

پاییز بلند پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:33 ب.ظ

هیچی‌ به هیچی‌ شبیه نیست. نه این یلدا به اون یلدا نه اون یکی‌ یلدا به اون یکی‌ و یکی های دیگه.. تازه خودمونم مثل هم نیستیم
مثل شبیه به هم یه سال قبل.. ۱۰ سال قبل، یا سال‌های قبل و قبل ترش..
دور و اطرافمون هم که پر از تناقض‌های جورواجوره.. ولی‌ مدرنیته.. بله آقا همین مدرنیته مادر پتیاره.. همین مساله مهمه که ذهن آماده بشر رو برای مورد تجاوز توافقی قرار گرفتن درگیر کرده!

مدرنیته، سرمایه داری که نه......!
برای طبقات از پایین متوسط رو به پایین تر ( سرمایه اندوزی برای رساندن سر کلفت خرج به حفرهٔ گشاد دخلل) جایی برای سنّت‌های زیبای نایلونی نمیمونه
همه چی‌ پیرامون همین مدرنیتهٔ مادّی گرای مادر پتیاره در حال گردشه!
حتا گردش زمین با چرخ کهنه ‌ی روزگار تو خیابون‌های بالای کائنات!


جای اسکروچ خالی‌

یلدا مبارک

جای همهٔ اون تنگدست هایی که بجای شب زنده داری پای سفره‌های یلدا صورت شنو چپوندن تو بالش تا پریدگی رنگ سرخ لباشون که از گریه به سفیدی افتاده, از خجالت پیش بچه‌ها و خانوادشون ذوب نشن و خودشونو به خواب زدن تا بچه‌هاشون هم بخوابن شاد باشین، چون اونا هم شادان نه بخاطر یلدا بلکه خوشحالن که حتا بلند‌ترین شب سال هم تموم میشه و به صبح پیوند میخوره..

یلدا مبارک

تیراژه پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:40 ب.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

سلام و عرض ادب
شب یلدایتان گرم باشد و مبارک جناب باقرلو
شاد باشید در کنار خانواده ی گرامیتان

فرشته پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:55 ب.ظ

سلام بزرگ مرد بلاگستان .دلتان شاد و برقرار باشید .

آوا جمعه 1 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:05 ق.ظ

یلدا تون مبارک
یاحق...

مرضیه جمعه 1 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:23 ب.ظ

بعد هزار سال اومدم بلاگ خوانی . گفتم اول بروم باقرلو خوانی کنم آن هم از نوع محسنش . الحق این پست بعد این مدت بد جور چسبید به دلم.

منیژ جمعه 8 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:11 ب.ظ http://manij.mihanblog.com

ما یه رسمی داشتیم قدیما، بالا پشتبوم خونه های محل آتیش روشن میکردن یا فانوس میذاشتن که بگن، شب ترین شبمونو هم بدون نور و روشنی نمیذاریم
...
امسال منوچ و بچه ها به جاش تو کوچه ترقه بازی کردن. عیتهو چارشنبه سوری. گمونم مدرنیت رسمارو قاطی کرده

شما که خرهیفته ای رسمو ول کن، بچسب به اصل

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.