یاد آهنگ "انتخاب" از ش.ا.د.مهر افتادم..
نه انتخاب شدن همیشه از سر ضعف است و نه همیشه انتخاب کردن از سر قدرت اما اینی که شما نوشتی یحتمل منظورت ضعف در ضعف بوده..
ولی سیستم خواستگاری سنتی،سیستم استخدام رسمی در اداره جات و شرکت ها،سیستم گزینش های بورس و مهاجرت و ..
همه ی اینها از سر همان که گفتید است دیگر؟
خب
فعلا از سر ضعف سکوت را انتخاب میکنم گرچه حرفهایی دارم که نه واژه ها من را انتخاب میکنند و نه من میتوانم آنها را!
من یاد " آن که بداند که بداند که نداند " اینا افتادم :دی!
پروین
چهارشنبه 2 مردادماه سال 1392 ساعت 06:07 ق.ظ
بدترین حالت وقتی است که میدانی دلت میخواهد چه را انتخاب کنی. از ته دلت هم میخواهی انتخاب کنی. اما جراتش را نداری. شهامتش را نداری. برای همین توی همین آشغالی که هستی باقی میمانی. بعد عین سگ از خودت متنفر میشوی. اما این تنفرت هم انقدر زپرتی است که باز هم توی همین آشغالی که هستی باقی میمانی. این بدترین حالت است.
مریم راد
چهارشنبه 2 مردادماه سال 1392 ساعت 11:27 ق.ظ
اصن گاهی خیلی ازش می گذره تا بفهمی که اینطوری شده... اونوخ هس که خیلی حس بدی به آدم دست می ده
میلاد
چهارشنبه 2 مردادماه سال 1392 ساعت 01:21 ب.ظ
من یاد این پست افتادم
http://www.shabanali.com/ms/?p=2054
[ بدون نام ]
چهارشنبه 2 مردادماه سال 1392 ساعت 02:06 ب.ظ
سلام استاد......
انتخاب اختیار جبر اینا یه واژه هاییه که من همواره توش مشکل داشتم و دارم.....انسان همیشه دوست داشته انتخاب بشه و به انتخاب شدنش خودش و هم پالکیاش یا هم پیاله هاش فخر بفروشن .....
این فخر فروشی ها از اختیار ناشی از انتخاب میاد ....واین اختیار ناشی از انتخاب شدن اونی وقتی که خودت انتخاب شدن رو خواسته باشی به جبر منتهی میشه ...اونم جبری که همه مخالفشن و روزی باید به اختیار و انتخاب دوباره برگرده......نمی دونم منظورم رو رسوندم یا نه...................................تا بعد دوست من.
وانیا
چهارشنبه 2 مردادماه سال 1392 ساعت 02:33 ب.ظ
بدترین حالت اون بدترین حالت هم زمانیه که به این نتیجه رسیدی که هیچ گهی نیستی، گوجه فرنگی ریز نیمه نارس نیمه کرمویی هستی که بعد دست چین کردن تحفه ها ته جعبه موندی و همون بهتر که بذاری انتخابت کنن، بعد تیکه تیکه کردن و کندن اون چیزایی که نمی خوان ازت ربی چیزی بپزن
پروین
پنجشنبه 3 مردادماه سال 1392 ساعت 10:15 ب.ظ
آیدا جانم
تو اوضاعت از من هم بدتره انگار خواهر :(
باید بلند شیم. باید
کرگدن عاشق
چهارشنبه 16 مردادماه سال 1392 ساعت 02:07 ب.ظ
از اون جمله هاست ک آدمو بد جوری می بره تو فکر و هر جا که میری دلت میخواد موقعیتش پیش بیاد و همچین ژست همه چیز دانی ب خودت بگیری و به بقیه بگیش
شایدم به یه نفر چند بار این جمله رو بگی و طرف به روی خودش نیاره
یاد آهنگ "انتخاب" از ش.ا.د.مهر افتادم..
نه انتخاب شدن همیشه از سر ضعف است و نه همیشه انتخاب کردن از سر قدرت اما اینی که شما نوشتی یحتمل منظورت ضعف در ضعف بوده..
ولی سیستم خواستگاری سنتی،سیستم استخدام رسمی در اداره جات و شرکت ها،سیستم گزینش های بورس و مهاجرت و ..
همه ی اینها از سر همان که گفتید است دیگر؟
خب
فعلا از سر ضعف سکوت را انتخاب میکنم گرچه حرفهایی دارم که نه واژه ها من را انتخاب میکنند و نه من میتوانم آنها را!
من یاد " آن که بداند که بداند که نداند " اینا افتادم :دی!
بدترین حالت وقتی است که میدانی دلت میخواهد چه را انتخاب کنی. از ته دلت هم میخواهی انتخاب کنی. اما جراتش را نداری. شهامتش را نداری. برای همین توی همین آشغالی که هستی باقی میمانی. بعد عین سگ از خودت متنفر میشوی. اما این تنفرت هم انقدر زپرتی است که باز هم توی همین آشغالی که هستی باقی میمانی. این بدترین حالت است.
اصن گاهی خیلی ازش می گذره تا بفهمی که اینطوری شده... اونوخ هس که خیلی حس بدی به آدم دست می ده
من یاد این پست افتادم
http://www.shabanali.com/ms/?p=2054
خیلی فلسفی بود
سلام استاد......
انتخاب اختیار جبر اینا یه واژه هاییه که من همواره توش مشکل داشتم و دارم.....انسان همیشه دوست داشته انتخاب بشه و به انتخاب شدنش خودش و هم پالکیاش یا هم پیاله هاش فخر بفروشن .....
این فخر فروشی ها از اختیار ناشی از انتخاب میاد ....واین اختیار ناشی از انتخاب شدن اونی وقتی که خودت انتخاب شدن رو خواسته باشی به جبر منتهی میشه ...اونم جبری که همه مخالفشن و روزی باید به اختیار و انتخاب دوباره برگرده......نمی دونم منظورم رو رسوندم یا نه...................................تا بعد دوست من.
لایک به میلاد
fek konam manzoret in bod keeee
:
در زندگی
گاهی وختها . می کنیم
گاهی وختها . می شویم
اما بدترین حالت وختی ست که
انتخاب_ شدن را, انتخاب,
می کنیم!
یه دردی داره اینی که میگی آقا محسن...
...اینم یه انتخابه...مثل انتخابهای دیگه...
مهم اینه انتخابی که میکنیم، بهمون آرامش و رضایت خاطر بده !..
بدترین حالت اون بدترین حالت هم زمانیه که به این نتیجه رسیدی که هیچ گهی نیستی، گوجه فرنگی ریز نیمه نارس نیمه کرمویی هستی که بعد دست چین کردن تحفه ها ته جعبه موندی و همون بهتر که بذاری انتخابت کنن، بعد تیکه تیکه کردن و کندن اون چیزایی که نمی خوان ازت ربی چیزی بپزن
آیدا جانم
تو اوضاعت از من هم بدتره انگار خواهر :(
باید بلند شیم. باید
چه انتخاب سختی
چه جوری انتخاب شدن رو انتخاب م کنیم؟
از اون جمله هاست ک آدمو بد جوری می بره تو فکر و هر جا که میری دلت میخواد موقعیتش پیش بیاد و همچین ژست همه چیز دانی ب خودت بگیری و به بقیه بگیش
شایدم به یه نفر چند بار این جمله رو بگی و طرف به روی خودش نیاره
خیلی زیبا