گذرنامه

وختی یک آدم جدید را به خانه مان دعوت می کنیم و راه میدهیم ، وختی یک نفر برای اولین بار ما را به خانه اش دعوت میکند و راه میدهد ، دقیقن مث صادر کردن گذرنامه ست ... لحظهء باشکوه امضای سند اعتماد و الفت ... تا قبل از آن هر چه بوده دوستی بوده ولی بعد از آن اسمش میشود رفاقت ... لحظهء ناب مَحرم شدن به محراب درون آدمها و راه یافتن به حریم حرم ...

نظرات 8 + ارسال نظر
یحیی جمعه 22 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:49 ب.ظ http://buyfil2014.tk

سلام وبلاگ خوبی داری موفق باشی

غلامرضاگرجی(مهاد) جمعه 22 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:01 ب.ظ http://gholamrezagorji.blogfa.com

هر که شد محرم دل در حرم یاد بماند
وانکه اینکار ندانست در انکار بماند

آقا خره جمعه 22 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:28 ب.ظ

اووووووووووووووووفففففففف
چقد احساسیش کردی واوا

آسمان جمعه 22 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:37 ب.ظ http://talkhoshirineyekzan.blogsky.com/

خیلی خیلی دلنشین بود این پست و اینکه مرز دوستی و رفاقت رو عالی تشریح کردین جناب باقرلو! بنده دوستان زیادی دارم اما تا به حال چند تایشان برایم شده اند رفیق! با این تعبیر شما از رفاقت!

دل آرام شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:09 ق.ظ http://delaramam.blogsky.com

خوش به حال اونهایی که گذرنامه منزل شما رو دریافت میکنن. رفاقتهاتون پایدار باشه الهی

تیراژه شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 07:10 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com/

مهمانی در مجلل ترین رستوران ها هم به گرد پای سفره ی خانگی ولو ساده یا حتی یک چای تلخ در منزل یک دوست نمیرسد
آن لحظه ی با شکوه پا گذاشتن به حریمِ حرم یک دوست، که بعد از آن "رفیق" خوانده میشود.
چه خوب گفتید..
خوش به حال رفقایتان مریم بانو و جناب باقرلو

sanjaghak شنبه 23 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 02:23 ب.ظ

من کشته مرده ی اینگونه رفاقت ها م...ولی متاسفانه رفیق پیدا کردن تو این زمونه و راه دادن اون به حریم امن خونت....مصیبتی شده استاد
ترجیح میدم با همسری و مازیار گلم رفاقت کنم....

مارال یکشنبه 24 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:33 ب.ظ

امان از این رفاقتها امیدوارم زودتر مریم جون خوب بشه و هیچی بچه خود آدم نمیشه حتی اگر آسم داشته باشه ویا کم مو باشه همه پستها را با هم خوندم وجواب دادم و اون آقا را هم نمیشناسم که باهاش عکس گرفتی چیکاره هست ؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.