آدم حسابی و شیک و جنتلمن و استقلالی !

ما باقرلوها از همان روز الست در مواجهه با پدیده قرمز و آبی به دو گروه تقسیم شدیم! من که اولی و بزرگ خاندان! باشم و ته تغاری که وحید باشد، آدم حسابی و شیک و جنتلمن و استقلالی شدیم و وسطی ها که احتمالا بچچه ناخواسته بوده اند!!! مجید و حمید، خز و خیل و داغون و پرسپولیسی شدند! و تمام سالهای کودکی و نوجوانی مان لبالب بود از کل کل و دعوا و گاهی حتتا درگیری های داعشی گونه بر سر مناقشه قرمز و آبی! چن روز پیش که پرسپولیس و سپاهان بازی داشتند، اخوی وحید و خانمش محبوب بانو میهمان ما بودند. وختی بعد از کللی توی هیجده قدم خودی توی قوطی بودن، بلاخره مقاومت انتفاضه گونه پرسپولیس نگون بخت در هم شکست و دقیقه ۹۴ با افلیج بازی بنگر پر ادعای میلیاردی بگیر، شریفی، آفتابه آب یخ را گرفت به هیکل درخشان موقشنگ، من چنان از کرانه بجستم و تضریب کردم و عربده کشیدم و المی سخت بدان چاکر رساندم! که خانه لرزید و محبوب بانو یک آن ترسید و حالش بد شد طفلی! وحید هم ناراحت شد! اولش فکر کردم وحید استقلالی از اینکه خانمش را ترسانده ام ناراحت شده ولی بعد که غوغا و غریو شادی من فرو نشست، محبوب شفاف سازی کرد که وحید هروخت پرسپولیس می بازد ناراحت می شود. از اینکه در آن لحظه قلب آدمهای زیادی شکسته و ناراحت و غمگین شده اند... انصافن قشنگ است این مدلی نگاه کردن به زندگی و آدمها... وحید را تحسین می کنم و به وجودش افتخار... بودن و حضور آدمهای وحید طور، کمک می کند به تلطیف روزگار کج مدار زمخت سخت و صعب... اما اعتراف می کنم که من، سپاهان بداصفهانی که سهل است، از باخت پرسپولیس به عربها هم حتتا خوشحال می شوم! دست خودم نیست خب! اساسن از باخت پرسپولیس به مراتب بیشتر از برد استقلال خوشحال می شوم! خدایا من را ببخش و بیامرز! آمین یا رب العالمین!