مغبونیت عظیم وختی ست

که تو ساعتها نابترین تجربه هایت را 

(که از عمرت ریخته ای پای نهال تک تکشان) 

دلسوزانه و از عمق جان ، واژه و کلمه میکنی 

و در طبق اخلاص میگذاری برای یک دوست

اما موقع خداحافظی توی چشمانش میخوانی

که طفلک حتی قد ثانیه ای هم توشه برنداشته 

از ساعتهایی که برادرانه خرجش کردی ... 

/// 

اما مغبونیت عظما وختی ست 

که سالها بعد همان دوست میشود حالای تو 

و برای طفلک دیگری شبیه امروز خودش  

ساعتها خرج میکند ، باز بیهوده ...