-
خون دماغ مغزی !
دوشنبه 15 آذرماه سال 1389 00:27
عصر انقد حالم خوب بود که با خودم میگفتم امشب بعد مدتها حتمن یه پُست طنز می نویسم ... از اون بترکوناش ... از اون کرکر خنده ها ! راستش می خواستم خاطرهء اولین باری که صورتمو تیغ زدم رو بنویسم ! ... یه کمدی درام واقعی که بار کمدی ش البته می چربه ! ... ولی شب - بی دلیل - انقد حالم بد شد ، که اگه می رفتم یه وبلاگی و می دیدم...
-
عطر ها در راه اند ...
شنبه 13 آذرماه سال 1389 23:42
امروز عصر توو راه پلهء ساختمان شرکت سه تا جوان از کنارم رد شدند ... عطری که یکی شان زده بود یک آن گیجم کرد ... واستادم و پایین رفتنشان را از شکاف عمودی نرده ها نگاه کردم ... دستها و پاها و بدن هایی که پاگردها را می پیچید و فریم به فریم و منقطع دیده می شد ... ذهنم رفته بود ... دمبال بوی آن عطر رفته بود ... و داشت توی...
-
پوزش بابت مشکل اطاق فرمان !
جمعه 12 آذرماه سال 1389 23:15
- سورپرایزی که وعده کرده بودم مصاحبه رادیویی شخص شخیص خودم بود با رادیوبلاگِ نئو ! فک می کنم چیز بامززه و جالبی از کار در اومده ... من همیشه ایده های نو و خلاقانه رو تحسین می کنم و باید همینجا از نئو تشکر کنم ، که برای اولین مصاحبه رادیویی ش من رو انتخاب کرد ... متاسفانه از شانس فزرتی من ، کامپیوتر نئو همین امروز...
-
حس و حال صبح جمعه ...
جمعه 12 آذرماه سال 1389 12:26
( عکس از شخص شخیص خودمان ! ) - *** پی فتوبلاگ نوشت : گیلاس های برعکس ... - *** پی خبر مهم نوشت ! : امشب یک سورپرایز باحال برایتان داریم ! ... یعنی ما که نه ... یکی از دوستان وبلاگی در حال آماده کردن این سورپرایز است که خب کمی هم به ما مربوط می شود ! -
-
عجله نکن جوان ...
پنجشنبه 11 آذرماه سال 1389 10:18
نوجوان که بودم علائق و سلائق عجیب و غریبی داشتم که خیلی سنخیتی نداشت با هم سن و سالهایم ... یعنی یکوخت می دیدی یک چیزی را دوست داشتم که از دید دوستانم خیلی هم مزخرف و چرت بود ... الان خیلی یادم نمی آید مثالهاش ولی بشینم فک کنم یادم می آید ... یک نمونه اش علاقهء شدیدم به مچ بند طبی کشی بود ! ... از همینهایی که شست آدم...
-
دو فقره رای گیری !
چهارشنبه 10 آذرماه سال 1389 16:55
اولی انتخابِ سه تا از بهترین عکسهای ارسالی برای اولین جشنواره عکسلاگ در وبلاگ ماهیچ،مانگاه با موضوع و سوژهء فقر ... ( فراموش نشود : درج آدرس وبلاگ - انتخاب حداقل ۳ عکس ) - *** دومی انتخابِ دو شاعر از بین شاعران هفت شعر برتر هفته های اول تا چهارم وبلاگ شعر پارسی زبانان بعنوان شاعران ماه اول ... ( فراموش نشود : درج آدرس...
-
جون مادرت فیلم نساز خانوم میلانی !
چهارشنبه 10 آذرماه سال 1389 01:23
تسویه حساب میلانی توی تلویزیون خونهء ما در حال اکرانه ! منم جسته گریخته از پای کامپیوتر نگاه می کنم ... دارم بالا میارم ... شنیده بودم میلانی فیلم به فیلم پسرفت کرده ولی نه دیگه تا این حد ! ... تازه این خانوم خیر سرش مثلن از خوبهای سینمای ماس ... فیلم در حد محلاتم نیس چه برسه به اکران تو بهترین سینماهای مملکت ... صد...
-
میان برنامه !
سهشنبه 9 آذرماه سال 1389 15:28
- فتوبلاگ نوشت : رقص عروس های سپید کنار اتوبان کرج ... - *** کیامهر نوشت : تحلیل آماری ارتباطِ جنسیت صاب وبلاگ با جنسیت مخاطب ! -
-
از مشهد تا حوالی میدون محسنی ...
سهشنبه 9 آذرماه سال 1389 00:25
تصمیم بزرگ گرفتن و تغییر بزرگ توی مسیر زندگی ایجاد کردن دل گنده می خواد ... بنظر من آدم باید یه فرقایی با بقیه داشته باشه که بتونه کاری رو بکنه که دیگران توانایی یا شهامت و ارادهء انجامشو ندارن ... واسه یکی مثل من که حتی مسیر هر روزه م از خونه تا شرکت سه ساله یه اپسیلونم تغییر نکرده خیلی عجیب و جالب و قابل تحسینه که...
-
حیاتو بخورم بچچه !
دوشنبه 8 آذرماه سال 1389 00:04
یه عادت بدی که من دارم اینه که وختی عصبی باشم خرکی رانندگی می کنم ... انقد دیوانه وار که بعد از فروکش کردن حال عصب ام باورم نمیشه اونی که نیمساعت پیش داشت اونجوری وحشتناک رانندگی می کرد محسن باقرلوی آروم بوده با رانندگی معمولن پیرمردی ش ! ... - - چن شب پیش وحید واسه مریم تعریف کرده بود که امروز محسن عصبی بود و خیلی بد...
-
جددن چرا اینجوریه ؟
یکشنبه 7 آذرماه سال 1389 10:38
- در دنیا به نعمتی نمی رسی مگر با از دست دادن نعمتی دیگر ( امام علی ) - -
-
به بهانهء ۰۰۰/۵۰ !
جمعه 5 آذرماه سال 1389 22:59
۱۳ شهریور امسال یعنی حدود هشتاد روز پیش ، بعد از طاق شدن طاقتم از دست گیر و گورها و ادا اصول های پرشین بلاگ طی یک اقدام انتحاری برداشتم توی اولولون پرشین بلاگ نوشتم : و سرانجام از این خانهء ١٠ ساله رفتنی شدیم ... ممبعد خواستید قدم سر چشم کرگدن بگذارید تشریف بیاورید اینجا ... انصافن خیلی سخت بود دل کندن از خانه ای که...
-
صبح شو !
پنجشنبه 4 آذرماه سال 1389 12:57
هر ساعتی که از خواب برمیخیزید از چهرۀ خود تصویری ثبت کنید و برای «صبحشو» ارسال کنید. مهم نیست در چه حالتی هستید. بهترین حالت شما، طبیعیترین حالت شماست. نوع دوربینی که با آن عکاسی میکنید هم مهم نیست. تصاویر خود را به آدرس sobhshow@gmail.com ارسال فرمایید. تصاویر بدون نام یا نشانی از صاحب تصویر درج خواهد شد . -...
-
رونمایی از امضاها و تحلیل ها !
سهشنبه 2 آذرماه سال 1389 23:24
قبل از شروع مراسم رونمایی ، چند نکته : 1- ممنون از همه تون ... از همه مون ! 2- وخت گیر و خسته کننده بود ولی بیحد لذذتبخش ... 3- بعدِ تشکر از همه ، یه تشکر ویژه از مامانگار و کیامهر و حمید ... ۴- خودم ام قصد داشتم امضاها رو به شکل نقوش ته فنجون قهوه در نظر بگیرم و فال صاحب هر کدوم رو با زبون طنز بنویسم که دیگه فرصت نشد...
-
حدس بزن کی به کیه ؟!
دوشنبه 1 آذرماه سال 1389 22:49
اسامی قاطی پاتی این ۴۵ نفر ! : کرگدن - مریم - حمید - وحید - آلن - دختر حوا - سعید مجید حمید - رعنا - سهبا - سمیرا - هناس - محسن پاییز بلند - مهتاب - حامد - صدف - فلوت زن - الهه - ایران دخت - زرافه کوچولو - غزل - هاله - ما هیچ ما نگاه - پسر مزرعه دار - فاطمه - ماه نو - کیامهر - حبیب - دختر آبان - ایرن - محسن محمدپور -...
-
گزارش لحظه به لحظه !
دوشنبه 1 آذرماه سال 1389 11:14
- ساعت دوازده و اندی امضاها را آپدیت می فرمائیم ! -
-
امضا بازی !
یکشنبه 30 آبانماه سال 1389 16:56
این امضای منه ! ای اونایی که حالشو دارین ، بیاید امضا بازی کنیم ! اونایی که بیزینسمن نیستن و امضاشون طلا و سکرت نیس بفرستن : mohsen_bagherloo@yahoo.com می تونیم مث بازی عکسهای بچچگی ، اول بدون اسم بذاریم همه رو یه کم حدس بزنیم با توجه به شخصیتها و شناخت اندکمون و دور هم بخندیم ! و بعد تو یه پست از همه امضاها رو نمایی...
-
به من بگو چرا ؟!
یکشنبه 30 آبانماه سال 1389 00:18
۱- چرا حالا که بعد قرنی یکی واسه ما خصوصی گذاشته که پست جدیدش را بخوانیم بلاگفا باز پر.یود شده در حالی که یک سیستم قدیمی و جا افتاده ای مثل بلاگفا باید دوران یائسگی را هم سپری کرده باشد ؟! ۲- چرا عضو کمیسیون اقتصادی مجلس که یکساعت پیش داشت توی تلویزیون درباره طرح هدفمند کردن یارانه ها حرف میزد قد بُز و بُزغاله هم...
-
بار امانتِ تُخم مرغی !
جمعه 28 آبانماه سال 1389 21:35
- *** پی لینک نوشت : روایت دکولته بانو از تعطیلاتی که گذشت ! - *** پی فتوبلاگ نوشت : لاله ها در زنجیر ... -
-
از یک تا نمی دانم چند ...
پنجشنبه 27 آبانماه سال 1389 19:40
۱- بعد از ظهر پنجشمبه است و سکوت خانه و من و کامپیوتر و بلاگستان و جوجه کباب از هضم رابع گذشته و لیوان فیل افکن چای احمد و جعبه خرمای تازهء شیره دار و بستهء سیگار محبوبمان و خلوت انس و اینها ! ... این یعنی بهشتی که قبلن زیر پای مادران بود در حال حاضر - با حفظ سمت - زیر دست بنده است کمی تا قسمتی ... لذا : و ان یکاد...
-
مغزهای شیطون بلا ! - ۷
چهارشنبه 26 آبانماه سال 1389 17:55
- - -
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 آبانماه سال 1389 18:20
- خوونجاروو ... -
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 آبانماه سال 1389 01:15
۱- لباسمان را توی عکس پروفایل عوض کردیم ! ۲- رنگ بکگراند دخترانه انتخاب کردیم با این سنمان ! ۳- بقول براهنی این سطر خالی بماند همینطوری ! ۴- داریم بدیهیاتِ چرند می گوییم نصفه شبی ! ۵- دققت کرده باشید مُخمان چن وختی ست لالمونی گرفته ! 6- فتوبلاگمان را با رسیده ها چه غریب و نچیده ... آپدیت کردیم ! 7- حرف خاصی نداریم پس...
-
اینم از این ...
یکشنبه 23 آبانماه سال 1389 09:22
با اینهمه قسط و قرض و قوله و بدهی و بدبختی اول صبحی توی اتوبان تندگویان نرسیده به کشتارگاه با صد و بیس تا سرعت زد به یک عابر ک.ون گشادی که لابد حال نداشته از پل عابر رد شود مرد عابر روی آسفالت داشت تمام میکرد که خطِ ترمزش تمام شد و ماشین واستاد در آن لحظهء وحشتناک و بُحرانی اولین جمله ای که گفت می دانی چی بود ؟ بغضش...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 آبانماه سال 1389 10:15
با حریر یادها همسفرم وختی دورم به تو نزدیکترم ... - - *** پی فتوبلاگ نوشت : پله پله تا ملاقات با خورشید ... -
-
ضیافت
جمعه 21 آبانماه سال 1389 11:07
دیشب شب خوبی بود دوستان دوران سربازی به هممت مرتضی جمع شدیم دور هم ... سربازی ما سال ۷۶ تمام شده بود و آخرین باری که همدیگر را دیده بودیم عروسی همین مرتضی بود سال ۸۰ ... نُه سال خودش یک عمر است ... همیشه اینجور دور هم جمع شدن های خیلی دیر و دور رفقای قدیمی من را یاد نیمساعت اول فیلم ضیافت کیمیایی می اندازد که خیلی...
-
عرض و عریضه !
پنجشنبه 20 آبانماه سال 1389 10:29
امروز سرم خیلی شلوغ است ، هم توی شرکت و هم بعدش لذا با عرض شرمندگی از دوستان آپدیتی که بهشان سر نزدم جهت خالی نبودن عریضه ، امروز فقط بخش عکس را داریم و خلاص ! - منبع : http://marcopolo45.aminus3.com/image/2010-11-11.html -
-
سه تصویر ... کات . ( ۲ )
چهارشنبه 19 آبانماه سال 1389 09:57
تصویر اول : جلوی یک سوپرمارکت پارک کرده ام که روزنامه بگیرم ... آنطرف خیابان دخترک ریز جثه سبزه ای دارد با شیشهء سمت شاگرد پراید هاچ بکش ور می رود ... چون بچچه های سرویسم را برای نمایشگاه الکامپ زودتر از همیشه رسانده ام هنوز وخت دارم تا ساعت ۹ لذا می نشینم به تماشای کارهای دخترک ... شیشه بالابرش خراب شده و معلوم است...
-
صبحتان بخیر مردم ...
سهشنبه 18 آبانماه سال 1389 11:52
۱- ناگهان رسیدم اینجا ... صبحتان بخیر مردم ... پُست امروز سایت موسیقی شب زنده ها لینک آلبوم شب کوچه های افتخاری ست ... مدیر سایت زیر عکس آلبوم نوشته : ( یه عالم آرزو دارم برای بودن و موندن ... ببین هنوز دلش میخواد برامون بخونه ، پس انقدر اذیتش نکنیم ) ... بعد از آن داستان دست دادن افتخاری با احمدی نژاد و بغل کردنش در...
-
آففرین کوچولو !
سهشنبه 18 آبانماه سال 1389 00:39
آففرین به کِرم کوچولوی بوتهء کاهو که همیشه غذای رژیمی می خورد و هیــچوخت هم دلش را نمی زند ! *** پی فتوبلاگ نوشت : سقوط ... ( تکمله ! : با زبان خوش بروید همانجا توی فتوبلاگ عکسهایمان را ببینید ! ... کاری نکنید ممبعد عکسها را اینجا هم بذاریما ! ) - *** پی عکس امروز نوشت : - منبع :...